گنجور

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۶) حکایت مهستی دبیر با سلطان سنجر

 

چو باری ده زهُش آمد بخود باز

سر رشته نکرد او از خرد باز

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش پانزدهم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل

 

نداشت او زنده چوب از کون خود باز

چگونه مرده دارد چشم بد باز

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۱۱ - الحکایه و التمثیل

 

ز کافر می‌نگیرد رزق خود باز

کجا گیرد ز مرد پر خرد باز

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید

 

از این آیینه دیدستی تو خود باز

همی گوئی یقین از نیک و بد باز

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۵ - جواب دادن منصور شبلی را

 

دم اینجا گه زدم دمدم ز خود باز

نمودم در حقیقت نیک و بد باز

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۵ - جواب دادن منصور شبلی را

 

کجا اینجا بکام دل رسد باز

نماید جاودان در نیک و بد باز

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۸ - در کشف اسرار و توحید کل گوید

 

دل اینجا تا بیابد درّخود باز

کجاباز آید او از نیک و بد باز

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید

 

بزور این گنج کی نتوان ستد باز

یکی بینی در اینجا نیک و بد باز

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۱ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید

 

بوصل دوست اینجاگه رسد باز

در اینجاگه ابی صورت شود باز

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۰ - سؤال کردن صاحب راز از شیخ عطّار قدّس سرّه

 

تو او گوئی جز او منگر بخود باز

نکو بنگر تو اندر نیک و بد باز

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید

 

من اینجا دیدهام دلدار خود باز

کنونم رشته من از نیک و بد باز

عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۹۷

 

گر بد بازد حریف گو بد می باز

نیکی و بدی به خصم خود گردد باز

تو نیکی کن و گر به دریا فکنی

دریاش به موج بر تو اندازد باز

اوحدالدین کرمانی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۴

 

شکر خدا که چشم تو بر ما فتاد باز

دست دعای ما در دولت گشاد باز

گویی ببرد از دل ما هر غمی که بود

لطفت بیک جواب سلامی که داد باز

چشمت بحال ما نظر مرحمت فکند

[...]

اهلی شیرازی
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۸۶ - واسطه الفیض و المدد

 

شنو از واسطه فیض و مدد باز

بود انسان کامل با سند باز

صفی علیشاه
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۹۰ - شکنج روح

 

در بسته را از کجا کرد باز

چو رفت، از کجا باز گردید باز

پروین اعتصامی