فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن بهگوى رامین را
روان را بیش از این خواری چه دانی
که در دوزخ بمانی جاودانی
خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۲
در گوشِ دلم گفت فلک پنهانی
«حکمی که قضا بُود، ز من میدانی؟»
در گردش خویش اگر مرا دست بُدی
خود را برهاندمی ز سرگردانی
خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » از ازل نوشته [۳۴-۲۶] » رباعی ۳۳
در گوشِ دلم گفت فلک پنهانی:
حُکمی که قضا بُوَد ز من میدانی؟
در گردشِ خود اگر مرا دست بُدی،
خود را برهاندمی ز سر گردانی.
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۲۸ - فی ذکر رفقاء السّوء
زین بدان رخ همی بگردانی
باش تا قدر این بدان دانی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۱۷ - حکایت
آن شنیدی که رفت نادانی
به عیادت به درد دندانی
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۸ - نشستن بهرام روز دوشنبه در گنبد سبز و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم سوم
بشر گفتا که حکم یزدانی
این چنین پُر کند، تو خود دانی
عطار » مختارنامه » باب بیستم: در ذُلّ و بار كشیدن و یكرنگی گزیدن » شمارهٔ ۱۰
امروز منم نه کفر و نه ایمانی
نه دانائی تمام و نه نادانی
شوریده دلی، شیفته ای، حیرانی
بر سر گردن فتاده سرگردانی
عطار » مختارنامه » باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق » شمارهٔ ۲۵
تا چند من سوخته را رنجانی
تاکی کشیم به تیغ سرگردانی
نه با خودم و نه بیخود از حیرانی
گر هیچ نگویم تو نکو میدانی
عطار » مختارنامه » باب چهل و یكم: در صفت بیچارگی عاشق » شمارهٔ ۱۶
ای عشقِ تو عینِ عالم حیرانی
سودای تو سرمایهٔ سرگردانی
حالِ من دلسوخته تا کی پرسی
چون میدانم که به ز من میدانی
عطار » مختارنامه » باب چهل و یكم: در صفت بیچارگی عاشق » شمارهٔ ۱۷
جانا صد ره بمُردم از حیرانی
بار دگرم زنده چه میگردانی
چون شرح دهم این همه سرگردانی
گر من بنگویم تو همه میدانی
عطار » الهی نامه » روایت دیگر دیباچۀ الهینامه » در آغاز آلهی نامه
توئی هادیِ خلق جاودانی
نهان و آشکارا جمله دانی
عطار » اسرارنامه » بخش سیزدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
به استغنا نگر گر می ندانی
غم کاهی مخور ای کاهدانی
عطار » اسرارنامه » بخش شانزدهم » بخش ۱ - المقاله السادسه عشر
نماند کس بدنیا جاودانی
بگورستان نگر گر میندانی
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۲ - در نموداری عشق به هر انواع گوید
همه یکی نگر گر کاردانی
بجز یکی در این حضرت ندانی
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۶ - در نموداری یقین میان جان ودل و فرق در میان اینها
ز دید خود بمیر ارکاردانی
که چون مردی پس آنگه بازدانی
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید
ره شرع است شیخا جاودانی
اگر این ره کنی بیشک بدانی