گنجور

عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۲) حکایت آن بزرگ با خواجه علی طوسی

 

ولی میدان که عین درد آنست

که هرگز در دو عالم کس ندانست

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۵ - در کشف حجاب و وصول دوست

 

نهان بیشک خدا بُد کس ندانست

نمود بود خود را او بدانست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۸ - در حق بینی و آداب بجای آوردن فرماید

 

کجادانی تو مر این راز دانست

که کس این سرّ معنی مر ندانست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید

 

همه نیکست کز کل دید و دانست

محمد در همه اسرار دانست

عطار
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۹

 

هر که روی تو دید جان دانست

لب شیرینت، را همان دانست

حسن تو عالمی بخواهد سوخت

هم در آغاز می توان دانست

نرخ کردی به بوسه ای جانی

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١۵٢

 

گر چو سندان بود ترا دندان

چون کهن شد ز دردمندانست

در جوانی مرا چو سندان بود

آنچه دندان و وزن دندانست

وین زمانم که نوبت پیری است

[...]

ابن یمین
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۵

 

دل قبله خود خاک سر کوی تو دانست

جان طاعت احسن هوس روی تو دانست

محراب دو شد زاهد سجاده نشین را

ز آن روز که محراب دو ابروی تو دانست

عاشق ز دل و دین نظر عقل بپوشید

[...]

کمال خجندی