×
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۷ - آمدن فغفور به جنگ نریمان
درفشی فراز مه افروخته
درفشی به خاک اندر انداخته
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸۹
عشق او خوش آتشی افروخته
غیرت او غیر او را سوخته
عشقبازی کار آتش بازی است
او چنین کاری به ما آموخته
گنج او در کنج دل ما یافتیم
[...]
کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۷
بلبل و قمری و کبک و فاخته
شرح اسما را ز حق آموخته
تا به خلوت با خدا گویند راز
وحش و طیر از آدمی بگریخته
لطف و قهر ایزدی در آب و خاک
[...]
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - یک قصیده
ای جلالت خلوت از اغیار تنها ساخته
حکمت تو از کرم دی کار فردا ساخته
پرده از روی صفات ذات خود برداشته
آنچه پنهان بود در علم آشکارا ساخته
عقل کل بگشوده بر خورشید ذاتت روزنی
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » خرابات » بخش ۱۴ - در ستایش آزادگی و ذمّ طمع
یکی با عسل نانش آمیخته
دگررا به نان دوغکی ربخته
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۷
دریغ آن مشورت های نپخته
دریغ آن خنده های روی تخته