گنجور

عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۷) حکایت شیخ بایزید و آن قلّاش که او را حدّ می‬زدند

 

چنان زان رند شیخ دین عجب ماند

که در آن جایگه تا وقتِ شب ماند

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۲ - از سر گرفتن قصّه

 

چو ابری میگریست و در عجب ماند

که در دریا، چو دریا خشک لب ماند

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۷ - آگاهی یافتن خسرو از گل

 

چنان کافور از آن قصّه عجب ماند

که چون مشک از گل تر خشک لب ماند

۱ بیت
عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۷ - قصّه منصور و عیان او بهر نوع فرماید

 

بیمرد آتش و آنگه بماند

ز بعدِ اَنْت خاکستر بماند

۱ بیت
عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۲۹ - خاموش شدن سالك وصول از جواب

 

ای بسا زینت که بی زینت بماند

تا چو اینجا رفت اینجا گه بماند

۱ بیت
عطار
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۳

 

رسم خونریز در آن خوی جفاساز بماند

این کله بر سر آن ترک سرانداز بماند

گفتمی نام تو و زیستمی هر دم پیش

که ز لب کم نشود کام تو و گاز بماند

گه رود جان و گهی باز بیاید در تن

[...]

۷ بیت
امیرخسرو دهلوی
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۴۵ - السفر

 

هر آن کف دید خوار و بی‌ادب ماند

لب دریای رحمت تشنه لب ماند

۱ بیت
صفی علیشاه