گنجور

عین‌القضات همدانی » لوایح » فصل ۱۱۵

 

از عشق دلا کسی بجائی نرسد

کو را ز وجود خود بلائی نرسد

چون عشق بنزد عقل ملک ابدست

ملک ابدی بهر گدائی نرسد

عین‌القضات همدانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹

 

با سر زلف تو مرا کار به جایی نرسد

درد مرا گر تو تویی از تو دوایی نرسد

از تو هر آن روز که من گل به وفا می طلبم

شب نرسد تا به دلم خار جفایی نرسد

در غم آنم که شود عمر من از دست چو گل

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲

 

نیست روزی که به من از تو جفایی نرسد

وز فراقت به دلم رنج و عنایی نرسد

دل به درد تو اگر خوش نکنم خوش نبود

چون یقین شد که مرا از تو دوایی نرسد

من زنم با تو گر از بخت خطایی نرود

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲

 

نیست روزی که به من از تو جفایی نرسد

وز فراقت به دلم رنج و عنایی نرسد

دل به درد تو اگر خوش نکنم خوش نبود

چون یقین شد که مرا از تو دوایی نرسد

من زنم با تو گر از بخت خطایی نرود

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۵۳ - الرجاء

 

بی ذل کسی به پادشایی نرسد

هرگز به دُرست مومیایی نرسد

گر رهرو را به فعل خود وادارند

پس کَس به مقام پیشوایی نرسد

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۲۷

 

طالب که نه صادق است جایی نرسد

بیگانه شود به آشنایی نرسد

در یافتن وصال او سلطانی است

آن سلطانی به هر گدایی نرسد

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۱۴

 

چشم ار ز ادب به توتیایی نرسد

در درویشی هیچ صفایی نرسد

مردم به ادب رسند جایی که رسند

از بی ادبی کسی به جایی نرسد

اوحدالدین کرمانی
 

مجد همگر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸

 

نیست روزی که مرا از تو جفائی نرسد

وز غمت بر دل من تازه بلائی نرسد

نگذرد بر من دلسوخته روزی به غلط

که در آن روز مرا تازه جفائی نرسد

این زمان عیسی ایام توئی بهره چرا

[...]

مجد همگر
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۲

 

هرکه در عشق نمیرد به بقایی نرسد

مرد باقی نشود تا به فنایی نرسد

تو به خود رفتی از آن کار به جایی نرسید

هرکه از خود نرود هیچ به جایی نرسد

در ره او نبود سنگ و اگر باشد نیز

[...]

سیف فرغانی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵۸

 

دولت عشق به هر بی سر و پائی نرسد

پادشاهی دو عالم به گدائی نرسد

نرسد در حرم کعبهٔ وصل محبوب

هر محبی که بر او جور و جفائی نرسد

نوش کن دُردی دردش که دوای جانست

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶

 

تا جفایی نکشد دل به وفایی نرسد

ورنه بی درد در این ره به دوایی نرسد

نالهٔ هر که چو بلبل نه به سودای گلی ست

عاقبت زین چمنش برگ و نوایی نرسد

ای دل ار سعی تو این است که من می بینم

[...]

خیالی بخارایی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ نخستین (در ذکر احوال مشایخ صوفیه) » بخش ۳۵

 

از دلق و عصا صدق و صفایی نرسد

وز سبحه بجز بوی ریایی نرسد

هردم به کجا رسد مگو سلسله ات

کز سلسله هیچ کس به جایی نرسد

جامی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۲

 

از کوشش من بمن نوایی نرسد

وز نخل تو ام بر وفایی نرسد

دستی که ز شاخ بخت کوتاه بود

هر چند که بر جهد بجایی نرسد

اهلی شیرازی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۲۲

 

دل تهی ناشده از خویش به جایی نرسد

تا بود پر ز شکر نی به نوایی نرسد

تیر را شهپر پرواز بود پاکی شست

آه با دامن آلوده به جایی نرسد

نیست در سینه هرکس که ز غفلت آهی

[...]

صائب تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۸

 

دل غیر تأنی به صفایی نرسد

از بیتابی به مدعایی نرسد

شبنم که رسد به مهر از نرم روی است

از گرم روی شرر به جایی نرسد

جویای تبریزی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۳ - نعمت اللّه کهسانی قُدِّسَ سِرُّهُ العَزیْزُ

 

دولت عشق به هر بی سر و پایی نرسد

پادشاهیِ دو عالم به گدایی نرسد

برو ای عقل و مگو عشق چرا کرده چنین

پادشاه است و به او چون و چرایی نرسد

رضاقلی خان هدایت