گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

دولت عشق به هر بی سر و پائی نرسد

پادشاهی دو عالم به گدائی نرسد

نرسد در حرم کعبهٔ وصل محبوب

هر محبی که بر او جور و جفائی نرسد

نوش کن دُردی دردش که دوای جانست

دُردی درد نخورده به دوائی نرسد

می روم بردر میخانه که خوش بنشینم

دارم امید که آن جام بلائی نرسد

بینوایان درش گنج بقا یافته اند

بینوائی نکشیده ، به نوائی نرسد

برو ای عقل مگو عشق چرا کرد چنین

پادشاه است و بر او چون و چرائی نرسد

هر که او بندگی پیر خرابات نکرد

به سر سید عالم که به جائی نرسد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مجیرالدین بیلقانی

نیست روزی که به من از تو جفایی نرسد

وز فراقت به دلم رنج و عنایی نرسد

دل به درد تو اگر خوش نکنم خوش نبود

چون یقین شد که مرا از تو دوایی نرسد

من زنم با تو گر از بخت خطایی نرود

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مجیرالدین بیلقانی
مجد همگر

نیست روزی که مرا از تو جفائی نرسد

وز غمت بر دل من تازه بلائی نرسد

نگذرد بر من دلسوخته روزی به غلط

که در آن روز مرا تازه جفائی نرسد

این زمان عیسی ایام توئی بهره چرا

[...]

سیف فرغانی

هرکه در عشق نمیرد به بقایی نرسد

مرد باقی نشود تا به فنایی نرسد

تو به خود رفتی از آن کار به جایی نرسید

هرکه از خود نرود هیچ به جایی نرسد

در ره او نبود سنگ و اگر باشد نیز

[...]

خیالی بخارایی

تا جفایی نکشد دل به وفایی نرسد

ورنه بی درد در این ره به دوایی نرسد

نالهٔ هر که چو بلبل نه به سودای گلی ست

عاقبت زین چمنش برگ و نوایی نرسد

ای دل ار سعی تو این است که من می بینم

[...]

صائب تبریزی

دل تهی ناشده از خویش به جایی نرسد

تا بود پر ز شکر نی به نوایی نرسد

تیر را شهپر پرواز بود پاکی شست

آه با دامن آلوده به جایی نرسد

نیست در سینه هرکس که ز غفلت آهی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه