سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۲۰ - فی تعظیم قدره
هرچه آید به فعل پایش را
هرچه در قوّتست زایش را
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۸۲ - فی العبودیّة
سوزیان باش کدخدایش را
استخوان باش مر همایش را
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۱ - یمدح السلطان الاعظم مالک رقاب الامم سلطان سلاطین العالم یمین الدّولة و امین الملّة کهف الإسلام و المسلمین ابا الحارث بهرامشاهبن مسعود نوّر اللّٰه مضجعه
چرخ تمکین کنست پایش را
شرع تلقین کنست رایش را
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل چهارم » بخش ۹ - التمثیل
امر وارد شد آزمایش را
آن نکوهش مر این ستایش را
هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲
من کیم بوسه زنم ساعد زیبایش را؟
گر مرا دست دهد بوسه زنم پایش را
چشم ناپاک بر آنچهره دریغست، دریغ
دیده پاک من اولیست تماشایش را
ناز میبارد از آن سرو سهی سر تا پا
[...]
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲
توان دیدن ز روی پیرهن چون گل صفایش را
نسیمی وا کند چون غنچه گر بند قبایش را
بهجز آیینه کز عکس جمال اوست مستغنی
کسی دیگر در این صورت ندارد رونمایش را
ز خون نیمرنگ دیده گلگون میتوان کردن
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواریها » شمارهٔ ۱۳ - مهر درخشنده
کرد از سرمه سیه نرگس شهلایش را
شانه از مهر زد آن زلف سمن سایش را
ساخت از غالیه خوشبو همه اعضایش را
دا زینت ز کفن، قامت رعنایش را
صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۶۲ - خطاب امام(ع) باب عقاب
بهسوی خیمه رسانم قد رسایش را
کشم ز مهر سوی قبله دست و پایش را
ملکالشعرا بهار » مسمطات » در مدح امیرمؤمنان (ع)
عقل و وهم کی سنجند اوج کبریایش را
جان و دل چسان گویند مدحت و ثنایش را
گر رضای حق جویی رو بجو رضایش را
هرکه در دل افرازد رایت ولایش را