مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۱
ای مرغ بر پریده به بالا چگونهای؟
وی دُرِّ باز رفته به دریا چگونهای؟
ای مریم طهارتُ وِی جوهر حیا!
در خلوتْآشیان مسیحا چگونهای؟
اینجا به ماتم تو جهانی سیاه شد
[...]
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۱
ای مرغ بر پریده به بالا چگونهای؟
وی دُرِّ باز رفته به دریا چگونهای؟
ای مریم طهارتُ وِی جوهر حیا!
در خلوتْآشیان مسیحا چگونهای؟
اینجا به ماتم تو جهانی سیاه شد
[...]
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۵
ای آرزوی دیده بینا چگونهای
وی مونس دل (من) تنها چگونهای
از ناز و نازکی اگر اینجا نیامدی
باری یکی بگوی که آنجا چگونهای
دُرّ است صورتِ تو و دریاست چَشمِ من
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸۷
ای جان و ای دو دیده بینا چگونهای
وی رشک ماه و گنبد مینا چگونهای
ای ما و صد چو ما ز پی تو خراب و مست
ما بیتو خستهایم تو بیما چگونهای
آن جا که با تو نیست چو سوراخ کژدم است
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۱۲
ای جان به قید گنبد خضرا چگونهای؟
ای باده در شکنجه مینا چگونهای؟
ای شبنم بهشت که خورشید داغ توست
از اشتیاق عالم بالا چگونهای؟
ای لالهای که چشم به صحرا گشودهای
[...]
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶۵
در عشق دوست ای دل شیدا چگونهای
ای قطره کشاکش دریا چگونهای
یادآور ای عدم ز نهانخانهای قدم
پنهان چگونه بودی و پیدا چگونهای
در بحر بی کنار کنارم کشید و گفت
[...]
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶۶
با جذب دوست ای دل شیدا چگونهای
ای قطره با کشاکش دریا چگونهای
ای طایر خجسته پی مرغزار انس
در تنگنای وحشت دنیا چگونهای
هیچ از مقام اصلی خود یاد میکنی
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۹۱۲
ای شوق، در شکنجهٔ دلها چگونهای؟
آه ای شرار شوخ، به خارا چگونهای؟
در پرسشت به لب نفسم میتپد به خون
ای ماهی بریده ز دریا چگونهای؟
ای دل که بود سجده برت فرق آفتاب
[...]