گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۴۲

 

عشق آمد و صد گونه پریشانی کرد

در چهرهٔ دل هزار ویرانی کرد

ای دل چو رسید غم کجا دانی شد

وی جان چو ضرورت است چه توانی کرد

اوحدالدین کرمانی
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۶

 

با من سر زلفش ار پریشانی کرد

دوشم لب او ببوسه مهمانی کرد

لب بر لب من نهاد و در خواب شدم

گفتا تو شکر خواب چنین دانی کرد

کمال‌الدین اسماعیل
 

عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۵

 

دل در غم تو بسی پریشانی کرد

حال دل من چنان که می‌دانی کرد

دور از تو نماند در جگر آب مرا

از بسکه دو چشمم گهرافشانی کرد

عراقی
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۲۹ - استغفار حسودان از کرده های خویش

 

بخشش آورد و میهمانی کرد

تا شود یار مهربانی کرد

سلطان ولد
 

اوحدی » جام جم » بخش ۵۳ - در شفقت بر زیر دستان

 

تو که جز خواجگی ندانی کرد

این غلامی کجا توانی کرد؟

اوحدی
 

میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۴

 

دی بی تو به چشمم مژه پیکانی کرد

بر تن همه موی من مغیلانی کرد

حال شب من مپرس کز هجر رخت

بر مور دلم بلا سلیمانی کرد

میرداماد
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۶

 

سالها دیده ما را مژه دربانی کرد

آخرش برد و سراپرده حیرانی کرد

سینه بی جگر از زخم تو پهلو دزدید

حیرتش آمد و ناسور پشیمانی کرد

گنج دردی به تماشای دلم آمد و دوش

[...]

فصیحی هروی
 

افسر کرمانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷

 

هر بنده که بر در تو دربانی کرد

حاتم صفت آغاز زرافشانی کرد

گسترده فلک چو خوان احسان تو دید

صد ثور بجای بره قربانی کرد

افسر کرمانی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۸۲

 

با من این روحِ سبک‌سیر گران‌جانی کرد

تنم از پای درآورد و رجزخوانی کرد

همچو سهراب مرا رستم غم کشت و سپس

چاک زد سینه و اظهار پشیمانی کرد

غم به ویرانهٔ دل کرد همان کار که‌اش

[...]

عارف قزوینی
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱ - وداع جوانی

 

جوانی حسرتا با من وداع جاودانی کرد

وداع جاودانی حسرتا با من جوانی کرد

بهار زندگانی طی شد و کرد آفت ایام

به من کاری که با سرو و سمن باد خزانی کرد

قضای آسمانی بود مشتاقی و مهجوری

[...]

شهریار