گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

با من سر زلفش ار پریشانی کرد

دوشم لب او ببوسه مهمانی کرد

لب بر لب من نهاد و در خواب شدم

گفتا تو شکر خواب چنین دانی کرد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode