×
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۶۳
آنچه افتاد چند بار مرا
پند نگرفتم ای فلان که منم
آنچه هستم چرا نمیگویم
گفتم ای خام قلتبان که منم
شدهام سیر زین جهان زیراک
[...]
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۲۰
ای نیک نمای بد مسلمان که منم
وای کالبد فساد را جان که منم
هر جا که حدیث بد رود در عالم
آن من باشم تو نیز می دان که منم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۹
اه چه بیرنگ و بینشان که منم
کی ببینم مرا چنان که منم
گفتی اسرار در میان آور
کو میان اندر این میان که منم
کی شود این روان من ساکن
[...]
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۶ - ترجیع بند ششم
طرفه بی نام و بی نشان که منم
بوالعجب ظاهر و نهان که منم
چون تو با خویشتن گرفتاری
کی شناسی مرا چنان که منم
بخدا نیم چو نمی ارزد
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۸۶
عقل دور است از آن جهان که منم
عشق داند مرا چنان که منم
سره ام در قمار سربازی
حبّذا سود بی زیان که منم
چشم صورت حجاب اگر نشود
[...]