قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۳
دلا، ز باده و خُمخانهٔ که میپرسی؟
ز چشم و غمزهٔ مستانهٔ که میپرسی؟
هزار خانه برانداخت عشق عالمسوز
درین خرابه تو از خانهٔ که میپرسی؟
گذشت نوبت کیخسرو و فریدون شد
[...]
امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۵
دلا ز نرگس مستانهٔ که میپرسی؟
سری به خواب خوش، افسانهٔ که میپرسی؟
اسیر سلسله تست عالمی، لیکن
تو حالت دل دیوانهٔ که میپرسی؟
مگو که یار دگر خانه ساخت در دل تو
[...]
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۶
به شب فروخته رو خانهٔ که میپرسی
به شمع ره سوی کاشانهٔ که میپرسی
به عشوه در حرم کعبه پرسیم خانه
چه کعبه و چه حرم خانهٔ که میپرسی
ز زلف و خال تو دلهای ما گرفتارند
[...]
شاهدی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰
بگو به یار که کاشانهٔ که میپرسی
منم خراب تو ویرانهٔ که میپرسی
حدیث زلف تو امشب حکایتی است دراز
تو خوابناک ز افسانهٔ که میپرسی
منم که خلوت دل کردم از غمآبادت
[...]
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۱
خراب گشته ز ویرانه که می پرسی
شکایت از دل دیوانه که می پرسی
ز شیخ و شاب نسبنامه که می جویی
حدیث عاقل و دیوانه که می پرسی
اگر چراغ نباشد گلاب کی باشد
[...]