گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷

 

جانا حدیث حسنت در داستان نگنجد

رمزی ز راز عشقت در صد زبان نگنجد

جولانگه جلالت در کوی دل نباشد

جلوه گه جمالت در چشم و جان نگنجد

سودای زلف و خالت در هر خیال ناید

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸

 

جانا شعاع رویت در جسم و جان نگنجد

وآوازهٔ جمالت اندر جهان نگنجد

وصلت چگونه جویم کاندر طلب نیاید

وصفت چگونه گویم کاندر زبان نگنجد

هرگز نشان ندادند از کوی تو کسی را

[...]

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۳ - در نشانی دادن جوهر حقیقت فرماید

 

بر عاشق به جز جانان نگنجد

که در تحقیق جسم و جان نگنجد

عطار
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۶ - فصل

 

دعوّی عشق جانان در هر دهان نگنجد

وصف جمال رویش در هر زبان نگنجد

نور کمال حسنش در هر نظر نیاید

شرح صفات ذاتش درهر بیان نگنجد

عزّجلال وصلش جبریل درنیابد

[...]

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » سایر اشعار » شمارهٔ ۸

 

دعوی عشق جانان در هر دهان نگنجد

وصف جمال رویش در هر زبان نگنجد

نور کمال حسنش در هر نظر نیاید

شرح صفات ذاتش در هر بیان نگنجد

عز جلال وصلش جبریل در نیابد

[...]

نجم‌الدین رازی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶

 

جانا، حدیث شوقت در داستان نگنجد

رمزی ز راز عشقت در صد بیان نگنجد

جولانگه جلالت در کوی دل نباشد

خلوتگه جمالت در جسم و جان نگنجد

سودای زلف و خالت جز در خیال ناید

[...]

عراقی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۳

 

در صحبت دوست جان نگنجد

شادی و غم جهان نگنجد

در خلوت قرب و حجره انس

این راه نیابد آن نگنجد

ما خانه خراب کرد گانرا

[...]

کمال خجندی
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۴

 

تو آن دری که در عمان نگنجد

تو آن گنجی که در ویران نگنجد

بیا،ساقی، مرا جامی کرم کن

از آن جامی که در امکان نگنجد

خدا این عاشقان را همتی داد

[...]

قاسم انوار
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

در صحبت دوست جان نگنجد

شادی و غم جهان نگنجد

ما خانه خراب گشتگان را

در دل غم خانمان نگنجد

ای خواجه تو مرد خود فروشی

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

رفتی و ز دیده خواب شد بیگانه

وز صبر دل خراب شد بیگانه

در صحبت دوست جان نگنجد

شادی و غم جهان نگنجد

شیخ بهایی