سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷
تو را خود یک زمان با ما سر صحرا نمیباشد
چو شمست خاطر رفتن به جز تنها نمیباشد
دو چشم از ناز در پیشت فراغ از حال درویشت
مگر کز خوبی خویشت نگه در ما نمیباشد
ملک یا چشمه نوری پری یا لعبت حوری
[...]
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۸
دل مقیم در آن جان جهان می باشد
خاطر آنجاست که آن جان جهان می باشد
خوش بود دل نگرانی بچنان دلبندی
که بدین کس دل او هم نگران می باشد
گر شدم عاشق و میخواره مرا عیب مکن
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۹
چرا ز وصل تو کامم روا نمی باشد
چرا به بخت منت جز جفا نمی باشد
پیام من که رساند به یار مهرگسل
رسول من چکنم جز صبا نمی باشد
بگو به هجر توأم خون دل ز دیده برفت
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۰
دلبران را وفا نمی باشد
لطفشان جز جفا نمی باشد
مهربانی و بنده پروردن
بینشان گوییا نمی باشد
همچو سرو سهی چرا میلش
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲۱
دل یکرنگ در غمخانه دنیا نمیباشد
درین بستان گلی غیر از گل رعنا نمیباشد
نمیاندیشد از زخم زبان هرکس که مجنون شد
ز تیغ کوه کبک مست را پروا نمیباشد
ز خود بیگانگان را لازم افتاده است تنهایی
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۶۰
پیچ و خم لازمه رشته جان می باشد
نیست بی سلسله تا آب روان می باشد
جان روشن نکند در تن خاکی آرام
آب در صلب گهر قطره زنان می باشد
اختیاری نبود آه، کهنسالان را
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۶۱
دیده زنده دلان اشک فشان می باشد
آب از قوت سرچشمه روان می باشد
نیست در انجمن وصل اشارت محرم
در حرم صورت محراب نهان می باشد
صیقل سینه روشن گهران گفتارست
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۶۲
شکوه اهل دل از خلق نهان می باشد
این عقیقی است که در زیر زبان می باشد
صحبت راست روان راست نیاید با چرخ
تیر یک لحظه در آغوش کمان می باشد
بی ندامت نبود صحبت بی حاصل خلق
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۷۰
سبکروان ترا نقش پا نمی باشد
اثر ز پاک فروشان بجانمی باشد
نگاه حسن شناسان همیشه در سفرست
دل غریب خیالان بجا نمی باشد
میان خال وخط وحسن راه بسیارست
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۰۰
خدنگ بی غرضان را خطا نمی باشد
ز ترک داعیه بهتر دعا نمی باشد
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۱
سخن سازی چو چشم یار در دنیا نمی باشد
بلایی در جهان مانند آن بالا نمی باشد
به حال هر که از خود رفت چون پی می توان بردن
که در راه زخود رفتن نشان پا نمی باشد
ببر از خلق تا دایم توانی با خدا بودن
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۵
پیر خمیازهکش وضع جوان میباشد
حسرت تیر در آغوش کمان میباشد
نوبهار چمن عمر همین خاموشیست
گفتگو صرصر تمهید خزان میباشد
غفلت از منتظر وصل خیالی است محال
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۶
راحت دل ز نفس بالفشان میباشد
آب این آینه چون باد روان میباشد
شعلهها رنگ به خاکستر ما باخته است
شور پرواز درن سرمه نهان میباشد
سادگی جنس چو آیینه دکانی داریم
[...]
رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۲
نمیگویم ترا مهر و وفا اصلا نمیباشد
برای غیر میباشد برای ما نمیباشد
به بزم چون تو شاهی نیست جا چون من گدایی را
گدایان را بلی در بزم شاهان جا نمیباشد
بده بوسی و بستان نقد جان می باش گو ارزان
[...]