گنجور

 
جهان ملک خاتون

دلبران را وفا نمی باشد

لطفشان جز جفا نمی باشد

مهربانی و بنده پروردن

بینشان گوییا نمی باشد

همچو سرو سهی چرا میلش

دمکی سوی ما نمی باشد

از لب لعل آن نگار شبی

کام جانم روا نمی باشد

دلبرا از چه رو تو را رحمی

بر دل بینوا نمی باشد

ایمن از آه صبحدم منشین

تیر آهم خطا نمی باشد

ناز بر ما مکن بسی ای گل

عشق و حسنش وفا نمی باشد

غیر خاکی که هست بر قدمش

دیده را توتیا نمی باشد

در جهان با که گویم این غم دل

دوست غمخوار ما نمی باشد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode