دلبران را وفا نمی باشد
لطفشان جز جفا نمی باشد
مهربانی و بنده پروردن
بینشان گوییا نمی باشد
همچو سرو سهی چرا میلش
دمکی سوی ما نمی باشد
از لب لعل آن نگار شبی
کام جانم روا نمی باشد
دلبرا از چه رو تو را رحمی
بر دل بینوا نمی باشد
ایمن از آه صبحدم منشین
تیر آهم خطا نمی باشد
ناز بر ما مکن بسی ای گل
عشق و حسنش وفا نمی باشد
غیر خاکی که هست بر قدمش
دیده را توتیا نمی باشد
در جهان با که گویم این غم دل
دوست غمخوار ما نمی باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان ناامیدی و درد دل شاعر از بیوفایی و بیرحمی محبوبان میپردازد. شاعر احساس میکند که دلبران وفا ندارند و محبتشان به جفا تبدیل شده است. او از نداشتن مهربانی در بین آنها و دوری محبوبش از او شکایت دارد. همچنین، شاعر به تنگناهای عاطفی خود اشاره میکند و احساس میکند هیچکس در این درد و غم شریکش نیست. در نهایت، او به بیمعنایی عشق و زیباییها اشاره میکند و میگوید نمیتواند از این غم دلش با کسی صحبت کند.
هوش مصنوعی: دلبرها به وفاداری معروف نیستند و محبت آنها بیشتر به شکل آسیب و عذاب است تا لطف.
هوش مصنوعی: میان آنها گویی محبت و خدمت به دیگران وجود ندارد.
هوش مصنوعی: چرا مانند سرو بلند و زیبا، تمایلش به ما نیست؟
هوش مصنوعی: از لبهای قرمز آن محبوب، شبی به خودم اجازه نمیدهم که لذت ببرم.
هوش مصنوعی: عزیزم، چرا بر دل بینوا رحم نمیکنی؟
هوش مصنوعی: به انتظار صبحگاهان بنشین، زیرا این لحظه میتواند باعث بروز حسرت شود. تیر آتشین من خطا نمیکند و به هدف خواهد خورد.
هوش مصنوعی: ای گل زیبا و دوست داشتنی، ناز و عشوهات را بر ما نیاور، زیرا عشق و زیباییات پایدار نیست و به زودی تغییر میکند.
هوش مصنوعی: غیر از خاکی که زیر پای اوست، هیچ چیز دیگری نمیتواند به چشمهایش زیبایی بدهد.
هوش مصنوعی: در این دنیا با چه کسی میتوانم در مورد این درد دل صحبت کنم، که حتی دوست هم دردی برای من ندارد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.