سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثانی: فی الکلام ذکر کلام الملک العلّام یسهل المرام » بخش ۴ - در اعجاز قرآن
نبود خاصه در جهان سخن
رنگ و بوی سخن چو جان سخن
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۵ - در مدح حمیدالدین
بدست خاطر من داده شد عنان سخن
زمانه داد زبان مرا بیان سخن
بیان کنم صفت حسن آن کمان ابرو
اگر ببازوی طبع آیدم کمان سخن
سخن بلند به وراست چون بقامت او
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۷ - در بیان مقامات خود فرماید
منم که گوهر طبع منست کان سخن
منم که زنده بلفظ منست جان سخن
منم زجمله اقران و همسران امروز
که پیر عقلم خواننده و نوجوان سخن
چو من نروید شاخی زبوستان هنر
[...]
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۷
زان زر هوسی که خیزد از کان سخن
چندانکه نسخته ام به میزان سخن
شد مکه به مرتبت سپاهان که دروست
یک گوشه و صدهزار حسان سخن
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۲
خاقانی را که هست سلطان سخن
صد لعل فزون نهاد در کان سخن
امروز چنان نمود برهان سخن
کز جمله ربود گو ز میدان سخن
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۵۵ - و قال ایضا
زهی گرفته به تیغ زبان جهان سخن
وقوف یافته ذهن تو بر نهان سخن
زند عطارد، مسمار خامشی برلب
چو خامۀ دو زبانت کند بیان سخن
برای رجم شیاطین جهل ساخته اند
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۶۸ - ایضا له
ای سروری که در دهن نفس ناطقه
دایم بود به مدح تو رطب الّلسان سخن
گاه جدل ز هیبت تو تیر چرخ را
از عجز شهر بند شود در دهان سخن
با رأی تو قضا و قدر گفته گاه سرّ
[...]
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب چهارم » فصل هشتم » بخش ۴ - حکایت
حالیا در کشم عنان سخن
زانکه بیحد بود بیان سخن
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » قطعات » شمارهٔ ۱۵ - وله
صدف دُرِّ معانی دُر دریای علوم
بلبل باغ فصاحت گل بستان سخن
ایکه هنگام سخن جان جهان زنده بتست
سخنت تحفه ی جانست و توئی جان سخن
چو شکر می شکند نرخ شکر می شکند
[...]
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۸ - گوش خالی فرزند ارجمند را به گوهر پند گوهر بند کردن و لوح ساده اش را به نقوش نصیحت نشانمند ساختن
ز نادان که اسراردان سخن
نباشد بگردان عنان سخن
کلیم » دیوان اشعار » ترجیعات و ترکیبات » شمارهٔ ۲ - در رثاء حاج محمد جان قدسی و تاریخ فوت او
چون ننالم که خزان گشت گلستان سخن
رفت در موسم گل رونق بستان سخن
در بهاریکه شود نقش قدم چشم براه
رفت در خاک خرد چشمه حیوان سخن
طالب گوهر معنی بکجا روی نهد
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۲۶
هر که باشد چون قلم از سینه چاکان سخن
سرنمی پیچد به تیغ از خط فرمان سخن
بود اگر تخت سلیمان را روان بر باد حکم
بر نفس فرمانروا باشد سلیمان سخن
از سلیمان سر نمی پیچید اگر دیو و پری
[...]
قدسی مشهدی » مثنویها » شمارهٔ ۳۴ - در مذمّت سخنناشناسان
سهل دان حرف منکران سخن
که ندانند قدر و شان سخن
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۶۲ - درمکالمه آن حضرت با علیا جناب سکینه خاتون و بیان آنکه تولای به ولیِّ وقت تولای به حق است
عقل شد بس تنگ میدان سخن
گشته ویلان در بیابان سخن