عبدالقادر گیلانی » غزلیات » شمارهٔ ۶۶ - طلب آمرزش
نه چندانی گنهکارم که شرح آن توان دادن
خداوندا بهروی من نیاری وقت جان دادن
خداوندا مرا بستان ز شیطان هوای نفس
چه حاصل نامرادی را به دست دشمنان دادن
دم آخر من ایمان را بهتو خواهم سپرد از دل
[...]
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۵
کفر است ز بی نشان نشان دادن
چون از بیچون نشان توان دادن
چون از تو نه نام و نه نشان ماند
آنگاه روا بود نشان دادن
تا یک سر موی ماندهای باقی
[...]
عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۰
تا چند مرا به دست هجران دادن؟
آخر همه عمر عشوه نتوان دادن
رخ باز نمای، تا روان جان بدهم
در پیش رخ تو میتوان جان دادن
سعدی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۵ - تو از سنگ سختتری!
هزار بوسه دهد بتپرست بر سنگی
که ضر و نفع محالست ازو نشان دادن
تو بت! ز سنگ نهای بل ز سنگ سختتری
که بر دهان تو بوسی نمیتوان دادن!
همام تبریزی » مثنویات » شمارهٔ ۱ - در ستایش رب العالمین
او تواند به خاک جان دادن
دانش و لهجه و بیان دادن
سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۲
ای لبت را خواص جان دادن
عادتش بوسه روان دادن
بوسه تست جان و من مرده
نیست آسان بمرده جان دادن
چون کبوتر چرا نیاموزی
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳۱
اگرچه رسم بود دل به دلستان دادن
به دست دل نتوان بیش ازین عنان دادن
سپردهام دل خود را به دست خونخواری
که راضیام ز رهیدن ازو به جان دادن
ز زهر چشم تو مُردم یکی بخند آخر
[...]
هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۸
جان به حسرت نتوان بیرخِ جانان دادن
خواهمش دیدن و حیران شدن و جان دادن
دو جهان در عوض یک سر موی تو کم است
دل و جان خود چه متاعیست که نتوان دادن؟
جرعهای بخش از آن لب، که ثوابیست عظیم
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۸
نباشد چارهای درآرزویش غیر جان دادن
که باشد عیب پیش غمزهاش رسم امان دادن
ز غوغای هوسناکان به این امید خرسندم
که خواهد بدگمانیها به یادش امتحان دادن
ز بیتابی هلاک مردنم، هرچند میدانم
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۴۴ - وعدهٔ مادر
شنیدهام پسری را جنایتی افتاد
از اتفاق که شرحش نمیتوان دادن
قضات محکمه دادند حکم قتلش را
که رسم نیست به بیچارگان امان دادن
بهدست و پای درافتاد مادرش که مگر
[...]