×
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۵ - عصا بیار که وقت عصا و انبان بود
مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود
نبود دندان، لا بل چراغ تابان بود
سپید سیم زده بود و در و مرجان بود
ستارهٔ سحری بود و قطره باران بود
یکی نماند کنون زآن همه، بسود و بریخت
[...]
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۷
چه چیز آنک نامش فراوان بود
مر او را به هر جای فرمان بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۳ - داستان بوزرجمهر
چو دانا تو را دشمن جان بود
به از دوست مردی که نادان بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۵ - رزم خاقان چین با هیتالیان
چوجانش تنش را نگهبان بود
همه زندگانیش آسان بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۶
سیم بهره جایی که ویران بود
رباطی که اندر بیابان بود