نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۳۶ - گشودن اسکندر دز دربند را به دعای زاهد
کسی کاو در نیکنامی زند
در این حلقه لاف غلامی زند
عطار » منطقالطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان
گفت دیوی کو ره ما میزند،
گو بزن چون چست و زیبا میزند
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰۷
دو چشمت که تیر بلا می زند
چنان تیر بهر چرا می زند؟
کمان جانب دیگری می کشد
ولی تیر بر جان ما می زند
زهی دیده کز شوخی و چابکی
[...]
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۰
مطرب این مجلس امشب راه دلها میزند
چنگ بر طنبور و ناخن بر دل ما میزند
این که در دیر مغان منصور جا دارد بس است
از چه دیگر پیش مستان حرف بیجا میزند
کوهکن در عاشقی زد تیشهٔ خود را به سر
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۰
جام خالی غوطه در خُم بیمحابا میزند
ابر چون بیآب شد بر قلب دریا میزند
در زوال خویش چون خورشید میسوزد نفس
مهر خود از نامجویان هرکه بالا میزند
میکند طی راه چندینساله را در یک قدم
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۱
نه همین بر قلب ایمان یا دل ما میزند
دزد خال او شبی خود را به صد جا میزند
جام چون خالی شود سر مینهد در پای خُم
ابر چون بیآب شد بر قلب دریا میزند
اینقدرها شوربختی را اثر می بوده است؟
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸۷
عاقبت شرم امل بر غفلت ما میزند
ربشهپردازی به خواب دانهها پا میزند
شش جهت کیفیت اسرار دلگلکرده است
رنگ می جام دگر بیرون مینا میزند
خانمان تنگی ندارد گر جنون دزد نفس
[...]
طغرل احراری » دیوان اشعار » مخمسات » شمارهٔ ۶ - بر غزل بیدل
با خیال چشم مستت هر که صهبا میزند
چون سکندر پای خود بر فرق دارا میزند
بیتو مینای طرب بر سنگ خارا میزند
نشئه عمر خضر جوش دو بالا میزند