نه همین بر قلب ایمان یا دل ما میزند
دزد خال او شبی خود را به صد جا میزند
جام چون خالی شود سر مینهد در پای خُم
ابر چون بیآب شد بر قلب دریا میزند
اینقدرها شوربختی را اثر می بوده است؟
میشود هشیار هرکس باده با ما میزند
جان مشتاقان نمیسازد به زندان بدن
وحشی ما زود بر دامان صحرا میزند
کشتن ما نیست مطلب از شکست آستین
دامنی بر آتش بیتابی ما میزند
گرچه هر بندم ز بار درد کوه آهنی است
باز عشق بدگمانم بند بر پا میزند
مدتی شد خط او فرمان عزل آورده است
همچنان خال لب او مهر بالا میزند
میتواند گل ز روی دولت بیدار چید
هرکه چون صائب می روشن به شبها میزند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالات درونی شاعر و عشق او میپردازد. شاعر از احساسات عمیق خود نسبت به معشوق میگوید و این که چگونه عشق او در قلب و جانش تأثیر میگذارد. او به تضادهایی که در عشق وجود دارد، اشاره میکند؛ مانند اینکه حتی وقتی از سوی معشوق رنج میکشد، نمیتواند از عشقش دست بردارد. همچنین شاعر به زندگی و مرگ، شور و درد، و آزادی در عشق اشاره میکند و معتقد است که عشق واقعی نمیتواند در قید و بند دنیوی گنجانده شود. به طور کلی، متن بیانگر شوریدگی، دلتنگی و زیباییهای عشق است.
هوش مصنوعی: دزد خالی که شبها به سراغ دل ما میآید، فقط به خاطر ایمان ما نیست؛ او در جاهای مختلف به ما آسیب میزند.
هوش مصنوعی: وقتی جام خالی میشود، شراب به پای خُم میافتد و وقتی ابر بدون آب میشود، بر دل دریا میکوبد.
هوش مصنوعی: آیا واقعاً اینقدر بدبختی وجود دارد که تاثیرش بر روح انسان محسوس باشد؟ آیا چنین چیزی ممکن است که هر کسی که با ما باده مینوشد، هشیار باشد؟
هوش مصنوعی: عشق و شوق واقعی در قید و بندهای جسم محدود نمیتواند بماند، و روح سرکش و آزاد همیشه به سوی طبیعت و فضاهای باز روی میآورد.
هوش مصنوعی: مسئله اصلی کشتن ما نیست؛ بلکه این است که آستین دامن کسی که به آتش اشتیاق و بیتابی ما میدمد، موجب افزایش ناراحتیمان میشود.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه هر یک از مشکلاتم به اندازهی بار سنگینی چون کوه آهن احساس میشود، اما عشق هنوز هم مرا به جلو میکشد و مانع از این میشود که در غم و اندوه بمانم.
هوش مصنوعی: مدتی است که نوشتهی او تأثیری نداشته و به نوعی از اهمیت افتاده است، اما هنوز هم زیبایی خال لب او به چشم میآید و توجهها را جلب میکند.
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند صائب شبها روشنایی به ارمغان بیاورد، میتواند از زیبایی و نعمتهای دنیا بهرهمند شود و زیباییهای زندگی را بچینید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جام خالی غوطه در خُم بیمحابا میزند
ابر چون بیآب شد بر قلب دریا میزند
در زوال خویش چون خورشید میسوزد نفس
مهر خود از نامجویان هرکه بالا میزند
میکند طی راه چندینساله را در یک قدم
[...]
مطرب این مجلس امشب راه دلها میزند
چنگ بر طنبور و ناخن بر دل ما میزند
این که در دیر مغان منصور جا دارد بس است
از چه دیگر پیش مستان حرف بیجا میزند
کوهکن در عاشقی زد تیشهٔ خود را به سر
[...]
عاقبت شرم امل بر غفلت ما میزند
ربشهپردازی به خواب دانهها پا میزند
شش جهت کیفیت اسرار دلگلکرده است
رنگ می جام دگر بیرون مینا میزند
خانمان تنگی ندارد گر جنون دزد نفس
[...]
با خیال چشم مستت هر که صهبا میزند
چون سکندر پای خود بر فرق دارا میزند
بیتو مینای طرب بر سنگ خارا میزند
نشئه عمر خضر جوش دو بالا میزند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.