گنجور

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۱

 

ازکف ساقی جان باده چو در جام آمد

جان بیمار مرا وقت سر انجام آمد

روی بنمود و همه کفر جهان را بزدود

شاد باشید که آن هادی اسلام آمد

واعظ ما هوس صحبت مستان دارد

[...]

قاسم انوار
 

کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹

 

سرو از قد تو در باغ گل اندام آمد

باده از رنگ لب لعل تو در جام آمد

هست این نقطه پاکیزه به آخر پیوست

گر همه صید شد و دانه شد و دام آمد

جام خورشید بدور تو کشد هر ذره

[...]

کوهی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۲ - ورود سر مبارک آنحضرت بر دیر راهب

 

های و هوی سپهش رهبر بربام آمد

بام تصحیف پذیرفت و ورا نام آمد

جیحون یزدی
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸ - بقاجان

 

به اوج دلبری روی تو تا ماه تمام آمد

هلال ابرویت در چشم من عید صیام آمد

قیام قامتت بر ما نمود آشوب دوران را

به باغ حسن تا سرو بلندت در خرام آمد

ازآن روزی که حسنت از تجلی پرتوافکن شد

[...]

طغرل احراری