حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۱۸ - ملول شدن روز و آخرین پاسخ او به شب
روز را دل ز شب ملال گرفت
ترک بیهوده قیل و قال گرفت
کلیم » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۳
شاها بختت کشور اقبال گرفت
تیغت ز عدو ملک سر و مال گرفت
چل قلعه بیک سال گرفتی که یکیش
شاهان نتوانند بچل سال گرفت
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴۷
خطش عنان تصرف ز دست خال گرفت
به خوش سیاه دلی ملک انتقال گرفت
چه حسن بود که از پرده تا برون آمد
جهان به زیر سراپرده جمال گرفت
ز دام و دانه چه پرواست مرغ زیرک را؟
[...]
سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۵
شوخ ما رسم قیل و قال گرفت
عاشقان را زبان حال گرفت
هر که دیوان خط و خال تو دید
شادمان گشت حسب حال گرفت
سرو قد تو در کنار دلم
[...]
صامت بروجردی » کتاب النصایح و التنبیه » شمارهٔ ۳ - و برای او فی النصیحه
دلم ز خلق جهان و جهان ملال گرفت
شبی بستر خوابم چنین خیال گرفت
که مهر عمر دگر روی در زوال گرفت
گرفتم آنکه کنون مرغ روح بال گرفت
صامت بروجردی » کتاب النصایح و التنبیه » شمارهٔ ۳ - و برای او فی النصیحه
به قبر رفتم و منکر ز من سئوال گرفت
تو را چه دست از این جمع ملک و مال گرفت
تو را چه بهره ز عمر این هزار سال گرفت
عنان زاد تو این کهنه پیر زال گرفت
به پیش روی خود از روی انفعال گرفت
[...]
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲ - گفتار دوم در خلقت جهان
علمها سر به سر کمال گرفت
علم باطل ره زوال گرفت