گنجور

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۲۴

 

ای شیشهٔ دل ما در زیر پا شکسته

سنگیندلی گزیده عهد و وفا شکسته

با طاق های ابرو دلها شکسته هر سو

ما را بسیار شیشه دیدم از طاق ها شکسته

بود آرزوی زلفت دلهای عاشقانرا

[...]

کمال خجندی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۸

 

دلی دارم ازو دل ها شکسته

دلی از هر صدای پا شکسته

تنی دارم ز طوفان حوادث

چو کشتی در ته دریا شکسته

ز رعنایان که بر آتش نهندم

[...]

نظیری نیشابوری
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۴

 

ز خجلت تا دل ما را شکسته

بود چون ساقی مینا شکسته

سزاوار جفایت هیچکس نیست

براهت خار قدر پا شکسته

زدستت باده ساقی مومیائی است

[...]

کلیم
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۷

 

خوی تو در جفا شکسته

عهدت کمر وفا شکسته

بیگانگی تو خار حسرت

در جان صد آشنا شکسته

تا از جگر که یادگارست؟

[...]

قدسی مشهدی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۲

 

دلم را یار پیش ما شکسته

به پای گلبن این مینا شکسته

سرشکم قطره صاحب شکوهست

که صدره شوکت دریا شکسته

متاعی بهتر از جنس وفا نیست

[...]

مشتاق اصفهانی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳۲

 

ز مویت سنبل بویا شکسته

ز رویت لاله حمرا شکسته

رخت کرده کساد گل بگلزار

قدت سرو سهی را پا شکسته

غلامان سر کوی تو غلمان

[...]

آشفتهٔ شیرازی