گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۶۶

 

آن را که نه عاشق است از یار چه حظ

وان را که نه مشتاق ز دیدار چه حظ

نابینا را چو چشم عالم بین نیست

ز الوان چه تمتع و ز انوار چه حظ

جامی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۸

 

ز لاله‌زار مرا بی‌جمال دل نواز چه فیض

ز جام می لب ساقی گل عذار چه حظ

در انجمن که نباشد مغنی گل رخ

ز صوت فاخته و نغمهٔ هزار چه حظ

شکار تا شده دلهای بی محبت را

[...]

محتشم کاشانی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۴

 

اگر تو نشنوی از ناله‌های زار چه حظ

وگر تو ننگری از چشم اشکبار چه حظ

درآ به مشرب روحانیان و واصل شو

معاشران تو مستان تو هوشیار چه حظ

به چشم ما در و دیوار بوستان مستند

[...]

نظیری نیشابوری
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۲۴

 

نه می به جام و نه معشوق در کنار، چه حظ

اگر چنین گذرد دور روزگار چه حظ

نه سیر دشت و نه گلگشت باغ، حیرانم

که همچو مرغ قفس داری از بهار چه حظ

ترا که نیست نصیبی ز بی قراری شوق

[...]

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۱۸

 

ز گنجهای گرانمایه بی نثار چه حظ؟

اگر ز خود نفشانی ز برگ و بار چه حظ؟

بهارتازه کند داغ تخم سوخته را

دماغ سوخته را از وصال یار چه حظ؟

خوش است دامن تحریک نیم سوخته را

[...]

صائب تبریزی
 

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۳

 

مرا که باده ندارم ز روزگار چه حظ؟

ترا که هست و نیاشامی از بهار چه حظ؟

خوش ست کوثر و پاکست باده ای که دروست

از آن رحیق مقدس درین خمار چه حظ؟

چمن پر از گل و نسرین و دلربایی نی

[...]

غالب دهلوی