گنجور

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۶

 

چنان شد که رخشان ستاره شود

جهان بر ستاره نظاره شود

فردوسی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۳ - عتاب کردن بهرام با سران لشگر

 

تیرش ار سوی سنگ خاره شود

سنگ چون ریگ پاره‌پاره شود

نظامی
 

عطار » مختارنامه » باب چهاردهم: در ذَمّ دنیا و شكایت از روزگار غدّار » شمارهٔ ۲۴

 

در عشق چو من کسی نه بیچاره شود

یا چون دل من دلی جگر خواره شود

یک ذره ازین بار که بر جان من است

بر کوهی اگر نهی به صد پاره شود

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۴

 

ای که ز یک تابش تو کوه احد پاره شود

چه عجب ار مشت گلی عاشق و بیچاره شود

چونک به لطفش نگری سنگ حجر موم شود

چونک به قهرش نگری موم تو خود خاره شود

نوحه کنی نوحه کنی مرده دل زنده شود

[...]

مولانا
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۷

 

یار اگر چاره گر عاشق بیچاره شود

که ازین در سر خود گیرد و آواره شود

آن جگر گوشه همان شد که من اول گفتم

که چو شوید شکر از شیر جگر خواره شود

دل بصد جرم گرفتار نباید در حشر

[...]

کمال خجندی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۵۸

 

با همه شاد و ملول از من بیچاره شود

بیم آنست کزین غصه دلم پاره شود

آنکه ناشسته لب از شیر چنین میکشدم

وای بر جان من آنروز که میخواره شود

غم جان نیست مرا گر کشد از خوی بدم

[...]

اهلی شیرازی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۷

 

چو حسن پرده گشا از پی نظاره شود

ظهور صورت شیرین ز سنگ خاره شود

ز گریه هر نفس ای آفتاب بی تو مرا

چو صبح، چاک گریبان پر از ستاره شود

مرا به حلقه ی زنار، ننگ او افکند

[...]

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۸۰

 

شکوه بحر ز امواج آشکاره شود

یکی هزار شود دل چو پاره پاره شود

مباش در پی گرد آوری که ماه تمام

ز خود تهی چو شود قابل اشاره شود

خودی حصاری ساحل نموده بحر ترا

[...]

صائب تبریزی
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹

 

زاهد که ز کوی معنی آواره شود

بگذار، اسیر نفس امّاره شود

ای کاش جهان به کام او می گشتی

تا پردهٔ زهد کذب او پاره شود

وفایی شوشتری
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۵

 

زن میخواره جگرخواره شود

اهرمن سیرت و پتیاره شود

ادیب الممالک
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۰ - در مذمت سرکشی و عیب‌جویی

 

ملتی کاین‌چنین اداره شود

خواهی اندر جهان چکاره شود؟

ملک‌الشعرا بهار