گنجور

وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۰

 

چو دیدم خوار خود را از در آن بیوفا رفتم

رسد روزی که قدر من بداند حالیا رفتم

بر آن بودم که در راه وفایش عمرها باشم

چو می‌دیدم که ازحد می‌برد جور و جفا رفتم

دلم گر آید از کویش برون آگه کنید او را

[...]

وحشی بافقی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۶۷

 

دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم

نسیم آمد و چون بوی گل ز جا رفتم

تپیدن دل خود گوش کن، نه بانگ درا

که من به راه محبت به این صدا رفتم

نداشت سایه ی طرف کلاه خوبان را

[...]

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۱۲

 

سوختم بس که به دنبال تمنا رفتم

مردم از بس که پی آتش سودا رفتم

منم آن سیل که صد بار شدم زیر و زبر

تا از این وادی خونخوار به دریا رفتم

سرمه گردید نفس در جگر سوخته ام

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۱۱

 

به فلک از تن خاکی چو مسیحا رفتم

از دل خم به پریخانه مینا رفتم

صائب تبریزی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۷

 

چهره افروخت چو گل بهر تماشا رفتم

جلوه یی کرد که چون سرو من از جا رفتم

از غمش مردم و پا بر سر خاکم ننهاد

گردبادی شدم و دامن صحرا رفتم

عشق را خواستم و دست ز عالم شستم

[...]

سیدای نسفی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۷

 

به یاد جلوهٔ شوخی، سبک ز جا رفتم

چو بوی گل همه جا همره صبا رفتم

میانهٔ من و آن تیر غمزه عهدی بود

به این نشانه که از خاطر وفا رفتم

گدا سرشت وصالم، گرسنه چشم نگاه

[...]

حزین لاهیجی