گنجور

همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۵

 

ای صبا آنچه شنیدی ز لب یار بگو

عاشقان محرم رازند نه اغیار بگو

هم تو داری خبر از زلف گره بر گره‌اش

پیش ما قصه دل‌های گرفتار بگو

شرح غارت‌گری زلف دلاویز بکن

[...]

همام تبریزی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۱

 

ای صبا قصه عشاق بر یار بگو

خبری از من دل داده بدلدار بگو

از رسانیدن پیغام رهی عار مدار

بگلستان چو درآیی سخن خار بگو

چون بحضرت رسی امسال بدان راحت جان

[...]

سیف فرغانی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱۶

 

ای صبا حال دل من بر دلدار بگو

قصّه بلبل شوریده به گلزار بگو

آنچه بر جان من از محنت دلدار منست

یک به یک بشنو و لطفی کن و با یار بگو

زینهار از من دلخسته به دلدار رسان

[...]

جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱۷

 

صبا تو حال دل خسته با نگار بگو

حدیث روز غم ما به غمگسار بگو

اگر ملول نگردد ز من بپرس نهان

و گر بپرسدت از من به آشکار بگو

که بی وصال تو جانم به لب رسید ز غم

[...]

جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱۸

 

ای صبا قصّه ی دردم بر دلدار بگو

حال این خسته هجران بر آن یار بگو

سوزش سینه مجروح پریشان مرا

بنشین پیشش و درد دل افگار بگو

نظری سوی جهان بفکن و نیکو بنگر

[...]

جهان ملک خاتون
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۳

 

خبری ای صبا ز یار بگو

سخنی چند از آن دیار بگو

از کسی گو قرار برد از دل

بر بی‌صبر و بی‌قرار بگو

یا ز من سوی او ببر خبری

[...]

فیض کاشانی