سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷
هر گه که بر من آن بت عیار بگذرد
صد کاروان عالم اسرار بگذرد
مست شراب و خواب و جوانی و شاهدی
هر لحظه پیش مردم هشیار بگذرد
هر گه که بگذرد بکشد دوستان خویش
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۵۳
از کوچهای که آن گل بی خار بگذرد
موج لطافت از سر دیوار بگذرد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵۶
از کوچه ای که آن گل بی خار بگذرد
موج لطافت از سر دیوار بگذرد
تا حشر جای سبزه برآید ز بان شکر
بر هر زمین که سرو تو یک بار بگذرد
خاری است خار عشق که بی دست وپا شود
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۸
در خانه یی که وصف رخ یار بگذرد
خورشید خم خم از پس دیوار بگذرد
بیچاره گلفروش در ایام حسن او
صد ره ز پیش چشم خریدار بگذرد
در راه عشق سبزه کند کار نیشتر
[...]
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۴
کی بود اینکه مدت فرقت یار بگذرد
صبح وصال دم زنداین شب تار بگذرد
موسم گل رسید و ما سر ز ملال زیر پر
آه اگر چنین بود حال و بهار بگذرد
شد دم مرگ و دردلم حسرت رویت آه اگر
[...]
سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۱
در خاطری که آن بت عیار بگذرد
تا خود چها زسینهٔ افگار بگذرد
دیگر سرشک من پی او گم نمی کند
یک بار گر به چشم گهربار بگذرد
اشک مرا به کشت رسان و روا مدار
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۰
بر دل چو یاد لعل لب یار بگذرد
گویی مسیح بر سر بیمار بگذرد
صد داغ لاله را بنهد روی داغ اگر
روزی بباغ آن گل بی خار بگذرد
یکبار هر که بنگرد آن روی دلربا
[...]