×
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۰ - در فنا و در یافتن بقای کل فرماید
ز پیش اندیشی خود یاد کردم
از آن در عشق خود پرداد کردم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰۲
ز زندان خلق را آزاد کردم
روان عاشقان را شاد کردم
دهان اژدها را بردریدم
طریق عشق را آباد کردم
ز آبی من جهانی برتنیدم
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰۳
غلامم خواجه را آزاد کردم
منم کاستاد را استاد کردم
منم آن جان که دی زادم ز عالم
جهان کهنه را بنیاد کردم
منم مومی که دعوی من این است
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰۴
حسودان را ز غم آزاد کردم
دل گله خران را شاد کردم
به بیدادان بدادم داد پنهان
ولی در حق خود بیداد کردم
چو از صبرم همه فریاد کردند
[...]
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۷
دی تجربة المداد کردم
وصف خط تو سواد کردم
شاگرد شدم خط لبت را
نسخ خط اوستاد کردم
هر نقطه که بر ورق نهدم
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - وله فیالمثنوی
قضا میگفت من امداد کردم
که عالم را ز نو آباد کردم