ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٩۵
در مجلسی که همدم آزادگان شوی
صافی و دلگشای بکردار باده باش
مهمان خویش را بنواز و بجای نیک
بنشان و بهر خدمت او ایستاده باش
صد بند اگر زمانه بکارت در افکند
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۱۲
عیش اگر خواهی سگ خوبان مردم زاده باش
بنده ایشان شو از فکر جهان آزاده باش
لاله تا در بند جام می بود با می بود
نکته یی گفتم توهم دربند جام باده باش
کس نگوید لاابالی شو بده مستی ز دست
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۶۳
گاه در پای خم و گه بر سر سجاده باش
باسفال و جام زریکرنگ همچون باده باش
کوته است از صفحه ننوشته دست اعتراض
از قبول نقش، اگر داری بصیرت، ساده باش
طوطی از همواری آیینه می آید به حرف
[...]
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۷
ره خلق دادی به خود جاده باش
به این وادی افتادی افتاده باش
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۳
یا بیا افتادگان را دست گیر، افتاده باش
یا نداری دست دل بردن برو دلداده باش
خامه ی نقش آفرینت هست، لوحی ساده جو
ورنه پیش خامهٔ نقاش لوح ساده باش
گر بسر سودای غوغای خداوندیت هست
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۳۱ - صبای کاشانی
ز افتادگی مرد آزاده باش
چو آزادگی خواهی افتاده باش
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۱۴ - و له فی مقام الوحدانیه المطلقه
رو اسیری را کنون آماده باش
امر حق را بندة آزاده باش
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۱۱ - در بیان آنکه تا سالک چشم از امید و آمال خویش نپوشد و در طاعت سلطان مملکت فقر به فنای خویش نکوشد به سرّ و ما التصلوا لا فرق بینهم و بین حبیبهم نرسد و در ضمن بیان به تفصیل این معنی خواهد رسید در شرح احوال جناب قاسم بن الحسن و شهادت آن مولا زادة ممتحن نکته را دریاب
عاشق صادق ز غم آزاده باش
امتحان حق رسید آماده باش