گنجور

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۰ - طلب کردن فرامرز،همایون را

 

چو گاه کمین برگشادن بود

نه آگاهی کاردادن بود

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

عطار » مختارنامه » باب بیست و پنجم: در مراثی رفتگان » شمارهٔ ۴۱

 

چون مردن تو از پی این زادن بود

برخاستن تو عین افتادن بود

از بهر چه بود این همه جان کندن تو

چون عاقبت کار تو جان دادن بود

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز

 

تماشا را اگر دل شاد نبود

تماشا کردنش جز باد نبود

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۶ - در صورت جان دادن و جانان دیدن فرماید

 

ز دنیا هیچ عاقل شاد نبود

دل دانا در او آزاد نبود

عطار
 

مجد همگر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰

 

دلبرا دوش در آن عیش منت یاد نبود

که دل بنده ز بند غمت آزاد نبود

اگر از صحبت من یاد نیاوردی هیچ

آخر ای سنگدل از عهد منت یاد نبود

شرم روی من و خشم آوری خلق مگیر

[...]

مجد همگر
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۷

 

دلم از بخت گهی شاد نبود

جانم از بند غم آزاد نبود

یک دم از عمر گرامی نگذشت

کان همه ضایع و بر باد نبود

گر ببینی دل ویران مرا

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۳۵

 

مرغ من در بغل بیضه هم آزاد نبود

آشیان هیچ کم از خانه صیاد نبود

دل بی درد من از خواب فراموشی جست

نامه دوست کم از سیلی استاد نبود

صائب تبریزی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۳ - درحوادث شام و مصیبت جگر گوشه امام علیهما السلام

 

غمگسارش بجز از زینب و سجاد نبود

لیکن او جز به پدر مایل و معتاد نبود

جیحون یزدی