انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵
چون کسی نیست که از عشق تو فریاد رسد
چه کنم صبر کنم گر ز تو بیداد رسد
گر وصال تو به ما مینرسد ما و خیال
آرزو گر به گدایان نرسد یاد رسد
چه رسیدست به لاله ز رخت جز حسرت
[...]
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۷۴
آنرا که ز عشق دوست بیداد رسد
از رحمت و فضل اوش امداد رسد
کوتاهی عمر بین به وصلم دریاب
تا پیش از اجل مرا به فریاد رسد
امیر شاهی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸
بر من ز فراق چند بیداد رسد؟
تا چند ستم بر دل ناشاد رسد؟
فریاد کنم چو نشنوی ناله زار
شاید که مرا ناله بفریاد رسد
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » رباعیات » شمارهٔ ۲۰
از تیغ خسان اگرچه بیداد رسد
صد زخم ستم بر دل ناشاد رسد
خاموش کنم که دانم آخر روزی
خاموشان را خدا به فریاد رسد
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۸
چون ننالم که ز عشقم همه بیداد رسد
بجز از ناله زارم که به فریاد رسد
صورت چین که به آرایش نقاش کسی است
کی بزیبایی آن حسن خدا داد رسد
مرهمی نه بدل از خنده شیرین ورنه
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۴
تا کی ستمت بر دل نا شاد رسد
فریاد کنیم و از تو بیداد رسد
بر ناله و فریاد دلم پیک اجل
فریاد رس است گر بفریاد رسد
اهلی شیرازی » ساقینامهٔ رباعی » شمارهٔ ۵۳
ساقی ز زمانه چند بیداد رسد
تا چند ستم بر دل ناشاد رسد
فریاد چه سود چون بود بخت بخواب
بیداری دل مگر بفریاد رسد
فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۲
چه عجب گر به دل از تیغ تو بیداد رسد
شیشه را حال چه باشد که به فولاد رسد
هر دم از هجر تو بر چرخ رسانم فریاد
به امیدی که مگر چرخ به فریاد رسد
مکن از آه من اکراه که شمع رخ تو
[...]
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰
نه مرا خاطر غمگین نه دل شاد رسد
بمن آخر چه ازین عالم ایجاد رسد
ای جرس تا بکی از ناله گلو پاره کنی
کس درین بادیه دیدیکه بفریاد رسد
ایخوش آن صید که کس گر نرسد بر سر او
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۱۶
تا کیم نوحه به گوش از دل ناشاد رسد؟
تا نظر باز کنم ناوک بیداد رسد
بر سر هر گره زلف تو لرزم که مباد
دست خشکیده ای از جانب شمشاد رسد
می شود دل نشود مضطرب از آمدنت؟
[...]