همه رودگانیش سوراخ کرد

به مغز و به پی راه گستاخ کرد

دو گوشش به خنجر بدو شاخ کرد

به یک جای بینیش سوراخ کرد

جوانمرد را جام گستاخ کرد

بیامد در خانه سوراخ کرد

دو‌شاخه سر کلکِ یک‌شاخ کرد

فلک را به فرهنگ سوراخ کرد

موشکی صندوق را سوراخ کرد

خواب گربه موش را گستاخ کرد

اندر آتش افکنیم آن موش را

همچنان کان مردک طباخ کرد

گربه را و موش را آتش زنیم

[...]

یکی روز کآرایش کاخ کرد

بمشاطگی دست گستاخ کرد

کشتی‌ نوساز را سوراخ کرد

جان موسی‌ را به‌ خود گستاخ کرد