گنجور

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹

 

ای رخت رشکِ آفتاب شده

آفتاب از رخت به تاب شده

آفتابی‌ست آن دو عارضِ تو

زلفِ تو پیشِ او نقاب شده

زود بینم ز تیرِ غمزه‌یِ تو

[...]

انوری
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۹

 

دوشم چه شبی بود ز دل تاب شده

وصل آمده و فراق را آب شده

تا روز مرا دو دست در گردن یار

لب بر لب او نهاده در خواب شده

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

عطار » مختارنامه » باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه » شمارهٔ ۱۰

 

ای از تو فلک بی خور و بی خواب شده

وز شوق تو سرگشته، چو سیماب، شده

هر دم ز تو صد هزار دل خون گشته

دل کیست که صد هزار جان، آب شده

عطار
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۴۹

 

بیا شبی بر من سرخوش از شراب شده

که بهر نقل تو دارم دلی کباب شده

خراب کرده همه عاقلان عالم را

خصلت چو هر سر مه بر سر شراب شده

شب است زلف تو یکسو شده ز رخ، می نوش

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۵۱ - خاتمه کتاب

 

همه مقبول و مستجاب شده

همه مقرون به فتح باب شده

جامی
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۱

 

بحر از هیبت تو آب شده

غرق دریای اضطراب شده

هلالی جغتایی
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۳۷ - به شهر آمدن شه‌زاده

 

چرخ گویی در اضطراب شده

در زمین است و آب شده

هلالی جغتایی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۰۸

 

ز خط عذار تو تا عنبرین نقاب شده

ز هاله خوبی مه پای در رکاب شده

خطی که روی بتان را برآورد ز حجاب

مه عذار ترا پرده حجاب شده

ز زلف چون به خط افتاد کار خوشدل باش

[...]

صائب تبریزی