گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵۹

 

دوش ما بودیم و جام باده و مهتاب خوش

وان پسر مهمان و عشرت را همه اسباب خوش

سوی لب می برد جام وانگبین می گشت می

بس که می را چاشنی می داد زان جلاب خوش

از خم ابرو سخن می گفت آن خورشید رو

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » آیینه سکندری » بخش ۱ - ساقی نامه

 

بده تا به مستی کنم خواب خوش

کشم آتش غم بدان آب خوش

امیرخسرو دهلوی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۰

 

در فراقت من نکردم خواب خوش

بی لبت هرگز نخوردم آب خوش

غرقه گشتم در غمت دستم بگیر

بحر غم را کی بود پایاب خوش

در فراقت جان شیرین می دهم

[...]

جهان ملک خاتون
 

ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵

 

ای کرده همچو نرگس خوشخواب خواب خوش

بر گل کشیده از خط مشکین نقاب خوش

کتّابیان دور قمر خوش نبشته اند

بر گرد عارض تو ز عنبر کتاب خوش

در چشمه ی عُذوبه ی لعلت نهفته اند

[...]

ابن حسام خوسفی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۰۹

 

می زدم با یاد ابرویش شراب ناب خوش

داشتم وقت خوشی امشب درآن محراب خوش

درخمار باده آب سرد، آب زندگی است

توبه تا کردم زمی دیگر نخوردم آب خوش

بیدلان را حیرت بسمل کند تلقین که نیست

[...]

صائب تبریزی