×
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۴
مردم نبود صورت مردم حکما اند
دیگر خس و خارند و قماشاتِ دغااند
اینها که نیند از تو سزای که و کهدان
مرحور وجنان راتو چه گوئی که سزااند؟
باندوه چرایند شب و روز بمانده
[...]
عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۳) حکایت یوسف علیه السلام با ابن یامین
اگرچه بر سر تو پادشا اند
ولی در خیل سلطان یک گدا اند
عطار » خسرونامه » بخش ۲ - در نعت سیدالمرسلین خاتم النبیین صلی اللّه علیه و آله و سلم
نظر درعکس این قوم اصفیااند
ولاتَطرُد که عکس نور مااند
عطار » هیلاج نامه » بخش ۶۶ - سخن گفتن شیخ کبیر با منصور از نموداری قصاص
همه در راه ما عین فنااند
کسانی کاندرین دار بقااند
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۸ - سؤال کردن امیرالمؤمنین و امام المتّقین اسداللّه الغالب علی ابن ابی طالب علیه السّلام و جواب دادن نی در اسرارها فرماید
همه ذرّات من اندر فنا اند
بکلّی در عیان عین بقا اند
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
فناشان آرزو و در فنااند
کنون افتاده در دید بقااند
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۴ - در صفات جان و دل گوید
ابا عطّار اینجا آشنااند
حقیقت جمله در دید خدااند
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۷ - سؤال کردن در علم تفسیر فرماید رحمةاللّه
در آن حضرت چنان بود فنااند
که گوئی جملگی عین بقااند
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۲۱ - در بیان آنکه چنانکه موسی علیه السلام با قوت نبوت و عظمت رسالت جویای خضر علیه السلام گشته بود مولانا قدسنا الله بسره العزیز با وجود چندین فضایل و خصال و مقامات و کرامات و انوار و اسرار که در دور و طور خود بینظیر بود و مثل نداشت طالب شمسالدین تبریزی قدس اللّه سره العزیز گشته بود
اینچنین اولیا که بینا اند
از ازل عالم اند و والااند