×
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱ - در مدح رشید الدین ابوطاهر گوید
از دل و دلبر جدا افتاده ایم
خود چنین تنها چرا افتاده ایم
او گل و من بلبل و از یکدگر
هر دو بی برگ و نوا افتاده ایم
خاکپای و سر برهنه مانده ایم
[...]
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتار بوعلی طوسی دربارهٔ اهل جنت و اهل دوزخ
چون شدیم اگه که ما افتادهایم
وز چنان رویی جدا افتادهایم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۲۱۱
چون کمان و تیر، در وحشت سرای روزگار
تا به هم پیوستهایم از هم جدا افتادهایم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۳۸
در ره باطل ز پا چون نقش پا افتادهایم
کعبه مقصد کجا و ما کجا افتادهایم
خجلت روی زمین داریم از بحر کمان
از هدف تا دور چون تیر خطا افتادهایم
چون نگاه دیده وحشیغزالان از حجاب
[...]
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۰
بر سر کوی تو عمری شد که ما افتادهایم
دست و پا گم کرده و در دست و پا افتادهایم
ذوق صحبت را غنیمت دان، وگرنه چون مژه
تا گشایی دیده را، از هم جدا افتادهایم
سوی مشتاقان نمیآرد نسیم پیرهن
[...]