گنجور

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۲۶ - در تطبیق ماه‌های پارسی با قبطی

 

ای همایون‌سرشت پاک‌نژاد

وی گرامی ادیب فاضل راد

فاعلاتن مفاعلن فعلات

جوی بحر خفیف از این سرواد

ماه فرسی قرینه قبطی

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۲۷ - هفت قلم آرایش زنان

 

هفت پیرایه شد بروی بتان

که از آن باغ حسن سیرآب است

وسمه و سرمه و نگار و خچک

زرک و غازه و سپیداب است

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۲۸ - هفت اندام مردم نمازی

 

ترا باید که هفت اندام هنگام نماز اندر

فروسایی به خاک تیره در کیش مسلمانی

وگر از نام هفت اندام پرسی گویمت اینک

دو شست پای و دو زانو و دو پنجه دست و پیشانی

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۲۹ - نام هفت آتشکده پارسیان

 

زان هفت اختر بداندر فرس هفت آتشکده

کاندران آذر پرستیدند از خرد و درشت

از دم احمد بپژمرد آن همه شمع و چراغ

راستی گوئی هزاران شعله را یک باد کشت

نام آنها سربسر گرد است در یک بیت من

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۳۰ - فرجودهای پنجگانه اشوزرتشت

 

پنج «فرجود» پدید آمده ازشت زرتشت

که به پیغمبریش راست بود پنج گواه

آتش «آذربرزین » که همی سوخت بحود

«چوبدستی » که بدان کور برفتی در راه

«سرو کشمر» که چو بیخش بدل خاک نشاند

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۳۱ - یشتهای اوستا

 

نام نه یشتی که زرتشت اشوی پاک زاد

در اوستا برنهاد از دانش و فرهنگ و داد

اورمزد، آبان و خورشید است و مهر و فرودین

پس «ورهرام » است و دین آنگاه «ارد» و زامیاد

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۳۲ - ایزدان فروغهای آسمان

 

ایزد فروغهای سپهری که هفت شد

باشد اشاش و هور و مثر ماه و تشتری

آنگاه آسمان و انیران که تافته است

زین هفت نور چرخ مه و مهر و مشتری

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۳۳ - پایه آیین مازدیسی بر سه چیز است

 

دین زرتشت که روشن ز فروغش در و دشت

پایه اش بر همت و هوخت بود با هورشت

چم اینان «منشن » باشد و کوشن،کنشن

و این سخن ار همه جا گفته چو در گات و چه یشت

پاکی فکرت و قول و عملت جان تو را

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۳۴ - نامهای امشاسپندان که ایزدی فروغند

 

در اوستا نام هفت امشاسپندان خدای

شد «اهوره مزده » آنگهه وهمن و اردیبهشت

از پس شهریور اسپندارمد خرداد دان

پس امرداد است کش بی مرگی آمد سرنوشت

«اولین » یعنی که یزدان زنده دانا بود

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۳۶ - در اسامی قبایل عرب

 

قبایل عرب عابری است پنج گروه

که مانده ز ایشان اسمی تهی زرسمم بود

اگر بپرسی اسماء رهطشان گویم

جدیس و جرهم و عملیق و عاد و طسم بود

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۳۷ - در نامهای کوره های فارس

 

کوره های فارس را نام از کیان و پیشداد

اردشیر، استخر و داراب، است و شاپور و قباد

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۳۸ - در دانش زمین و بخشهای او از گفته پیشینیان

 

بتا توئی که قدت سرو باغ کاشمر است

رخت بهار ختن بوستان کاشغر است

مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات

ز بحر مجتث این چامه تنگی از شکر است

چو شرق و غرب زمین خاور است و باختر است

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۳۹ - سبعه منحوسه

 

سبعه منحوسه هفت اختر شومند

نحس و ترش روی و زشت در همه احیان

کید و غطیط و غریم باشد و سرموس

نیز گلاب است و ذوذوابه و لحیان

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۴۵ - در شمار اعداد از یک تا کاترلیون

 

از یکی تا ده بگو آن، دو، تروا، کاتر، سنگ

سیزدهست، ویت نف، دگر دیز است در سر و علن

عشر ثانی انز، دوز است و تریز آنگه کاترز

گنزوسیزو دیزست و دیزویت و دیزنف دان وون

یازده دوازده سیزده چهارده

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۴۶ - در شمار ایام هفته از یکشنبه تا شنبه

 

سمن، که، هفته بود روزهایش با ترتیب

بگیر از احد و تا بسبت می بشمار

دیمانش، لوندی، ماردی، دوپاره، مرکردی

ژدی، و اندردی، سامدی، است آخر کار

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۴۷ - در شمار شهور شمسیه مطابق بروج منطقه

 

ژانویه فوریه و مارس چو اوریل، مای مه

دلو و حوت و حمل و ثور و دگر جوزا شد

ژون و ژویه وازوت، بترتیب درست

سرطان و اسد و سنبله عذرا شد

ماه سپتمبر که آید ز پی آن اکتبر

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۵۰

 

کوته برف چو لارژ فراخ اترو است تنگ

امپرسمان شتاب و آپاتی بود درنگ

سوردیته شد کری و گری تینیو آمده

بیدست اسیترپی باشد بوات لنگ

کاستر سگابی است و کشم خوک و سگ شین

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۳ - در هجو استاد رضای نجار

 

از تیشه هجو جان او بتراشم

وز رنده فحش جلد او بخراشم

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۶

 

ما می و کو کنار را کرده فدای یک نظر

بی کمک پیاده ای یا مددسواره ای

گر نظر علی بمن درفکند نظاره ای

از پس مرگ بخشدم زندگی دوباره ای

پیرو دلیل عاشقان آنکه ز نور معرفت

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۷

 

تاریک شد جهان ز ملال نظرعلی

دریا گریست خون ز خیال نظرعلی

ابر آورد قطیفه ز نهار در کنار

گوید منم حال نظرعلی

مرغ آورد بدیعه شوریده آشکار

[...]

ادیب الممالک
 
 
۱
۷۴۱
۷۴۲
۷۴۳
۷۴۴
۷۴۵
۷۷۰