×
عینالقضات همدانی » لوایح » فصل ۱۲۱
معشوق ز عاشق شکسته
واللّه که همی نیاز خواهد
کو هستی خویش را همیشه
درمسند عز و ناز خواهد
عینالقضات همدانی » لوایح » فصل ۱۳۹
ابجد عشقت چو بیاموختم
پیرهن محنت و غم دوختم
کار غمت هم ز غمت ساختم
دام غمت هم ز غم اندوختم
حاصل عشقت سه سخن بیش نیست
[...]
عینالقضات همدانی » لوایح » فصل ۱۴۲
آن معنی قدسی که او را
مفتون جمال خویش کرده است
جان همه عاشقان عالم
از ضربت عشق ریش کرده است
عینالقضات همدانی » لوایح » فصل ۱۴۳
اول از او بداین حکایت عشق
پس بگو عشق را بدایت نیست
رهبر راه عشق حضرت اوست
او علیمست که جز عنایت نیست
عینالقضات همدانی » لوایح » فصل ۱۴۷
ملکست محبت تو و خلقیست منتظر
این کاردولتست کنون تا کرا رسد
من خود کیم که صافی وصلش طمع کنم
اینم نه بس که دردی دردت بمارسد
عینالقضات همدانی » لوایح » فصل ۱۴۸
کشتگان خنجر تسلیم را
هر زمان از غیب جانی دیگرست
عقل کی داند که این رمز از کجاست
کین جماعت را زبانی دیگرست
عینالقضات همدانی » لوایح » فصل ۱۴۸
جان درین ره نعل کفش آمد بیندازش ز پای
کی توان با کفش پیش تخت سلطان آمدن