گنجور

لبیبی » ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی » شمارهٔ ۳۸ - به شاهد لغت مکل، بمعنی کرمی سیاه که در آبست

 

غلبه فروش خواجه که ما را گرفت باد

بنگر که داروش ز چه فرمود اوستاد

گفتا که پنجپایک و غوک و مکل بکوب

در خایه هل تو چنگ خشنسار بامداد

لبیبی
 

لبیبی » ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی » شمارهٔ ۴۱ - به شاهد لغت لنجه، بمعنی رفتار بناز لیکن جاهلانه

 

کفش صندوق محنت و . . . زنش

هر دو گردند و هر دو ناهموار

هیچکس را گناه نیست درین

کو برد جمله را همی از کار

این یکی را بخنجه و خفتن

[...]

لبیبی
 

لبیبی » ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی » شمارهٔ ۴۷ - به شاهد لغت فاژ،بمعنی دهان دره

 

قیاس . . . ش چگونه کنم بیا و بگوی

ایا گذشته بشعر از بیانی و بوالحر

اگر ندانی بندیش تا چگونه بود

که سبزه خورده بفاژد بهار گه اشتر

لبیبی
 
 
۱
۴۲
۴۳
۴۴
۴۵
۴۶
۷۷۰