گنجور

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۲۱

 

بسر شوق سر کوی ته دیرم

به دل مهر مه روی ته دیرم

بت من کعبهٔ من قبلهٔ من

ته‌ای هر سو نظر سوی ته دیرم

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۲۲

 

هزاران غم بدل اندوته دیرم

هزار آتش بجان افروته دیرم

بیک آه سحر کز دل برآرم

هزاران مدعی را سوته دیرم

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۲۳

 

زعشقت آتشی در بوته دیرم

در آن آتش دل و جان سوته دیرم

سگت ار پا نهد بر چشمم ایدوست

بمژگان خاک پایش روته دیرم

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۲۴

 

دلی نازک بسان شیشه دیرم

اگر آهی کشم اندیشه دیرم

سرشکم گر بود خونین عجب نیست

مو آن نخلم که در خون ریشه دیرم

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۲۵

 

زهجرانت هزار اندیشه دیرم

همیشه زهر غم در شیشه دیرم

ز نا سازی بخت و گردش چرخ

فغان و آه و زاری پیشه دیرم

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۲۶

 

مو آن رندم که عصیان پیشه دیرم

بدستی جام و دستی شیشه دیرم

اگر تو بیگناهی رو ملک شو

من از حوا و آدم ریشه دیرم

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۲۷

 

بسر غیر ته سودائی ندیرم

بدل جز ته تمنائی ندیرم

خدا دونه که در بازار عشقت

بجز جان هیچ کالائی ندیرم

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۲۸

 

بغیر ته دگر یاری ندیرم

به اغیاری سر و کاری ندیرم

بدکان ته آن کاسد متاعم

که اصلا روی بازاری ندیرم

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۲۹

 

همه عالم پر از کرده چه سازم

چو مو دلها پر از درده چه سازم

بکشتم سنبلی دامان الوند

همواز طالعم زرده چه سازم

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۳۰

 

بدل درد غمت باقی هنوزم

کسی واقف نبو از درد و سوزم

نبو یک بلبل سوته به گلشن

به سوز مو نبو کافر به روزم

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۳۱

 

فلک بر هم زدی آخر اساسم

زدی بر خمرهٔ نیلی لباسم

اگر داری برات از قصد جانم

بکن آخر ازین دنیا اساسم

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۳۲

 

بشم واشم ازین عالم بدر شم

بشم از چین و ما چین دورتر شم

بشم از حاجیان حج بپرسم

که این دوری بسه یا دورتر شم

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۳۳

 

قدح بر گیرم و سیر گلان شم

بطرف سبزه و آب روان شم

دو سه جامی زنم با شادکامی

وایم مست و بسیرلالیان شم

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۳۴

 

خدایا واکیان شم واکیان شم

بدین بیخانمانی واکیان شم

همه از در برانند سوته آیم

ته که از در برانی واکیان شم

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۳۵

 

ز وصلت تا بکی فرد آیم و شم

جگر پر سوز و پر درد آیم و شم

بموگوئی که در کویم نیایی

مو تا کی با رخ زرد آیم و شم

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۳۶

 

سر کویت بتا چند آیم و شم

ز وصلت بی نوا چند آیم و شم

بکویت تا ببیند دیده رویت

نترسی از خدا چند آیم و شم

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۳۷

 

مو که مست از می انگور باشم

چرا از نازنینم دور باشم

مو که از آتشت گرمی نوینم

چرا از دود محنت کور باشم

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۳۸

 

به این بی آشنایی برکیاشم

به این بی خانمانی برکیاشم

همه گر مو برونند واته آیم

ته از در گر برونی برکیاشم

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۳۹

 

بیا یک شو منور کن اطاقم

مهل در محنت و درد فراقم

به طاق جفت ابروی تو سوگند

که همجفت غمم تا از تو طاقم

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۴۰

 

شبی نالم شبی شبگیر نالم

ز جور یار و چرخ پیر نالم

گهی همچون پلنگ تیر خورده

گهی چون شیر در زنجیر نالم

باباطاهر
 
 
۱
۵
۶
۷
۸
۹
۱۹