گنجور

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۶۵

 

گه شانه کش طرهٔ لیلا باشی

گه در سر مجنون همه سودا باشی

گه آینهٔ جمال یوسف گردی

گه آتش خرمن زلیخا باشی

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۶۶

 

مآزار دلی را که تو جانش باشی

معشوقهٔ پیدا و نهانش باشی

زان می‌ترسم که از دلازاری تو

دل خون شود و تو در میانش باشی

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۶۷

 

جان چیست غم و درد و بلا را هدفی

دل چیست درون سینه سوزی و تفی

القصه پی شکست ما بسته صفی

مرگ از طرفی و زندگی از طرفی

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۶۸

 

بگشود نگار من نقاب از طرفی

برداشت سفیده دم حجاب از طرفی

گر نیست قیامت ز چه رو گشت پدید

ماه از طرفی و آفتاب از طرفی

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۶۹

 

وصّافی خود به رغم حاسد تا کی

ترویج چنین مَتاع کاسد تا کی

تو معدومی، خیال هستی از تو

فاسد باشد، خیال فاسد تا کی

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۷۰

 

ای دل ز شرابِ جهل مستی تا کی

وی نیست شونده، لاف هستی تا کی

گر غرقهٔ بحر غفلت و آز نه‌ای

تردامنی و هواپرستی تا کی

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۷۱

 

ای آنکه به کنهت نرسد ادراکی

کونین به پیش کرمت خاشاکی

از روی کرم اگر ببخشی همه را

بخشیده شود پیش تو مشت خاکی

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۷۲

 

ای از تو به باغ، هر گلی را رنگی

هر مرغی را ز شوق تو آهنگی

با کوه زاندوه تو رمزی گفتم

برخاست صدای ناله از هر سنگی

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۷۳

 

تا بتوانی بکش به جان بار دلی

می‌کوش که تا شوی ز دل، یار دلی

آزار دلی مجو که ناگاه کنی

کار دو جهان در سر آزار دلی

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۷۴

 

از درد تو نیست چشمِ خالی ز نمی

هر جا که دلیست شد گرفتار غمی

بیماری تو باعث نابودن ماست

ای باعث عمر ما مبادت المی

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۷۵

 

بی پا و سران دشتِ خون آشامی

مردند ز حسرت و غم ناکامی

محنت زدگان وادی شوقِ ترا

هجران کُشد و اجل کِشد بدنامی

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۷۶

 

دل داغ تو دارد ارنه بفروختمی

در دیده تویی و گرنه می‌دوختمی

دل منزل تست ورنه روزی صدبار

در پیش تو چون سپند می‌سوختمی

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۷۷

 

حقا که اگر چو مرغ پر داشتمی

روزی ز تو صد بار خبر داشتمی

این واقعه‌ام اگر نبودی در پیش

کی دیده ز دیدار تو برداشتمی

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۷۸

 

هستی که عیان نیست روان در شانی

در شان دگر جلوه کند هر آنی

این نکته بجو ز کل یوم فی شان

گر بایدت از کلام حق برهانی

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۷۹

 

گر در طلب گوهر کانی کانی

ور زنده به بوی وصل جانی جانی

القصه حدیث مطلق از من بشنو

هر چیز که در جستن آنی آنی

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۸۰

 

میدان فراخ و مرد میدانی نی

مردان جهان چنانکه میدانی نی

در ظاهرشان به اولیا می‌مانند

در باطنشان بوی مسلمانی نی

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۸۱

 

دردی داریم و سینهٔ بریانی

عشقی داریم و دیدهٔ گریانی

عشقی و چه عشق، عشق عالم سوزی

دردی و چه درد، درد بی‌درمانی

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۸۲

 

گر طاعت خود نقش کنم بر نانی

وآن نان بنهم پیش سگی بر خوانی

وآن سگ سالی گرسنه در زندانی

از ننگ بر آن نان ننهد دندانی

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۸۳

 

نزدیکان را بیش بود حیرانی

کایشان دانند سیاست سلطانی

ما را به سر چاه بری دست زنی

لاحول کنی و دست بر دل رانی

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۸۴

 

نزدیکان را بیش بود حیرانی

کایشان دانند سیاست سلطانی

ما را چه که وصف دستگاه تو کنیم

ماییم قرین حیرت و نادانی

ابوسعید ابوالخیر
 
 
۱
۳۸
۳۹
۴۰
۴۱
۴۲
۱۱۹۳