میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۱۲ - سلاله ی مدی و پادشاهی کیقباد
چنین تابگاه گو کی نژاد
ورا خواند دانا مگر کیقباد
که ارباس کرد مدی نام داشت
به البرز کوه اندر آرام داشت
سپاهی زقوم مدی گرد کرد
[...]
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۱۳ - زمان فترت مدی
دگرباره برخاست آشوب و جنگ
در ایران زآتوریان بی درنگ
در آتوریا پادشاهی بد به جای
زاولاد بلزیس بابل خدای
که خوانند بخت النصر نامشان
[...]
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۱۴ - پادشاهی توس
پس آنگه مغان انجمن ساختند
یکی شاه بر تخت بنشاختند
شه نوذران کش بدی نام توس
هریدوت داناش خواند دیوس
بیامد به تخت مهی برنشست
[...]
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۱۵ - پادشاهی فریبرز
خنک آن فریبرز شاه مهان
که باژش بدادند یکسر شهان
همه ملک ایران بدو شاد گشت
به هر جای ویرانی آباد گشت
ز مصر و فلسطین و هاماوران
[...]
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۱۶ - پادشاهی کی آرش
پسر بد مراو را یکی نامدار
دلیر و هشیوار و خنجر گذار
مگر خود کی آرش بد آن نامور
که بعد از فریبرز شد تاجور
به شهنامه خود نیز گوید همین
[...]
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۱۷ - جنگ با آلیات درلیدیا
چو از کار نینویه پرداخت شاه
به لیدی کشانید یکسر سپاه
ابا آلیاد آن شه ساردیز
گرفتند راه نبرد و ستیز
به شهنامه اولاد می خواندش
[...]
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۱۸ - پادشاهی اژدها
ولی اژدها پور آن شهریار
بسی بود استمگر و نابکار
در آن عصر میری زاکمینیان
که کاوس خواندندی او را کیان
بر اهواز و بر پارس بد پادشا
[...]
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۱۹ - در پیدایش کیخسرو
زبار و بر خسروانی درخت
پدیدار شد خسرو نیکبخت
که سیروس خواندندش یونانیان
گوی کی نژادی چو شیر ژیان
بدانگه که سیروس فرخ نهاد
[...]
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۲۰ - شاهنشاهی سیروس اعظم
چو نامه به سیروس فرخ رسید
سپاهی سوی اکبتان برکشید
به یک حمله کرد اژدها را اسیر
سپاه مدی شد زآورد سیر
نیا را به استرخ در جای داد
[...]
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۲۱ - فتوحات سیروس در لیدیه و یونان و بابل و مشرق زمین
چو از کار مدیه بپرداخت شاه
سوی لیدیا راند یکسر سپاه
که جنگی کرازوس با دستگاه
گذر داده بودی به سرحد سپاه
سپاهش فزون بود از صد هزار
[...]
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۲۲ - برداشتن سیروس دل از جهان و گوشه گزیدن
به بلخ اندر آتشکده نوبهار
سروتن بشست آن شه نامدار
غمی شد ز پیکار و سیر از بدی
بر او تافت یک خوره ایزدی
پر اندیشه شد مایه ور جان شاه
[...]
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۲۳ - کشتن دمور سیروس را
وز آن روی سیروس در باختر
تبه گشت بر دست قوم تتر
زنی کش تومیریس گفتند نام
به کین پسر بد بسی تلخ کام
که شاهش به آوردگه کشته بود
[...]
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۲۴ - شاهنشاهی کیکاوس
همان گاه کاوس کی بود خوش
که بگرفت سودان و مصر و حبش
مگر بود سودابه دخت خدیو
ز دریاش بردند زی شاه نیو
اماسیس فرعون مصری نژاد
[...]
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۲۵ - خروج گماتا و مردن کاوس
به گاهی که از مصر آمد به شام
مغی نامور بود جاماسب نام
ز ارکادرس خواست و آواز داد
که من برته ام شاه خسرو نژاد
جهان را یکی شهریار نوام
[...]
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۲۶ - پادشاهی اسفندیار
خوشا گاه فرخ یل اسفندیار
ندیده است گیتی چو او یک سوار
که خوانند او را شه داریوش
مگر خود سپنداست نام سروش
همانا که وشتاسب بودش پدر
[...]
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۲۷ - جنگ های داریوش و فتوحات او
در ایام این شاه والاتبار
پرآشوب شد گیتی از هر کنار
چو شد پادشاهی برین شاه راست
زهر کشور آوای بدخواه خواست
زیونان و از بابل و میدیا
[...]
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۲۸ - شاهنشاهی زریر بزرگ و رفتن او به یونان
پس از وی زرکسیس کش پور بود
هم از دخت سیروس وخشور بود
به گاه مهی اندر آمد دلیر
همانا که او بود فرخ زریر
در ایام وی باز یونانیان
[...]
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۲۹ - شمه ای از بزرگی زریر و قصه ی استرو مردخا
زشاهان فزون بود او را منش
که بگذشت ستراپش از بیست و شش
یکی شارسان ساخت زرنوش نام
به شوش اندر آن زیستی شاد کام
بیاراست جشنی چو خرم بهار
[...]
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۳۰ - شاهنشاهی اردشیر دراز دست ملقب به بهمن
پس از وی کی نامدار اردشیر
که ارتاگزرسیس خواندش زریر
نشاندش توانه به گاه مهی
همی تافتی چون مه خرگهی
به زانو رسیدی مگر دست او
[...]
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۳۱ - سرکشی کردن مکابیز با اردشیر
برآشفت جنگی مکابیز گرد
که داماد شه بود و با دستبرد
به شام و فنیسی چو برگشت باز
ابا شاه گو سرکشی کرد ساز
بسی جنگ ها کرد و پیروز شد
[...]