گنجور

 
میرزا آقاخان کرمانی

همان گاه کاوس کی بود خوش

که بگرفت سودان و مصر و حبش

مگر بود سودابه دخت خدیو

ز دریاش بردند زی شاه نیو

اماسیس فرعون مصری نژاد

فروهل همی خواندش اوستاد

همان زنگه ی شاوران شاه زنگ

که با شاه همراه بودی به جنگ

ازو گاه فرعونیان گشت پست

همه مصریانش بشد زیردست

یکی خنجر آبگون برکشید

جگرگاه آپیس را بردرید

که بوغاش خواندند و مهتر خدای

شب و روز بودند پیشش به پای

همان قصه کو رفت بر آسمان

بر ایزد بیازید تیر و کمان

چو نیکو بیندیشی آغاز این

بدانی که نبود جز این راز این