گنجور

امامی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴

 

ای زلف و رخت چو ظلمت و نور بهم

یا همچو، صبا و شب دیجور بهم

ماننده آفتاب و حربا شب و روز

تا کی نگریم هر دو از دور بهم

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵

 

ای از پی دیدار تو ام در سر چشم

با مهر رخ تست مرا در خور چشم

از دل نگرم در تو، نه از دیده که هست

دیدار تو جان و جان نیاید در چشم

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶

 

ای برده خیال تو مرا خواب ز چشم

هجران توام گشوده سیلاب ز چشم

در فرقت تو یکنفسم خالی نیست

خاک از سر و آتش از دل و آب ز چشم

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷

 

آن ماه که پرورده ی مهر اویم

دی گفت غزل مگو که من می گویم

گفتم چو حدیث زلف و خال تو رود

دانی که بگفتن غزل نیکویم

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸

 

در دور سپهر مهر ساقی مائیم

سر مست مدام اشتیاقی مائیم

در آینه ی وجود کردیم نظر

مائیم که ما نه ایم و باقی مائیم

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹

 

بی روی تو گرزآنکه نمی داشت دلم

هم چشم وفا از تو همی داشت دلم

تو چشم دل منی و در معرض جان

از چشم خود این چشم نمی داشت دلم

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۰

 

ای نه فلک از کلک تو در تحت رقوم

وی یافته از تو رونق احکام نجوم

نی نی غلطم، غلط که جز خط تو نیست

امروز محیط مرکز علم علوم

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱

 

ای دوست من از هیچ مشوش گردم

وز نیمه ی نیم ذره در خوش گردم؟

از آب لطیفتر مزاجی دارم

دریاب مرا و گرنه ناخوش گردم

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۲

 

من داغ بلاها که ز دلبر دارم

شک نیست که از جفاش دل بر دارم

شیرین لب او اگر ببینم در خواب

فرهاد صفت نعره ز دلبر دارم

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳

 

ای رفته و برگزیده بر ما دگران

من مستحق وصل توام یا دگران

انصاف بده رواست در مذهب عشق

دل با تو و من بی تو و تو با دگران

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴

 

ای از گل دولت تو شاهی بوئی

از بند جهان برغم هر بد گوئی

چون سوسن ده زبان بمدحت کوشم

چون بید زبانی کنم از هر موئی

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۵

 

ایدل ز پی سایه خود چند روی

با نور چرا بسایه ها در گروی

تا بر سرت آتشی نباشد چون شمع

چون شمع گمان مبر که بی سایه شوی

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶

 

ای فیض صحاب کرمت آواری

آب رخ ملک و سایه ی دا داری

لطفی باشد دم بدم از آنکه مرا

در بندگی شاه جهان بین داری

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۷

 

گر داشتمی بقدر همت دستی

دستم چو بدامن عرض پیوستی

جوهر کش گردون جهان بگسستی

قرّابه ی گوهر فلک، بشکستی

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹

 

بربود دلم، در چمنی، سرو روانی

زرین کمری، سیمبری، موی میانی

خورشید وشی؛ ماه رخی، زهره جبینی

یاقوت لبی، سنگدلی، تنگ دهانی

عیسی نفسی، خضر دمی، خاتم دوران

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰

 

باز بی‌دین و دلم کرد شبیّ و سحری

از خم زلف فروغ رخ زرّین‌کمری

بی‌محابا به سر زلف بلائی، ستمی

بی‌تکلف به لب لعل، قضائی، قدری

شعله‌ای، برقی، تابی، شرری، تیغ‌زنی

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱

 

تو که خود مونس روان بودی

چون ز حشم دلم نهان بودی

من خود اندر حجاب خود بودم

ورنه با من تو در میان بودی

از تو می بافتم خبر، بگمان

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲

 

کرا آن زهره و این راستگوئی

که گوید او توئی، بی شک تو اوئی

ترا چشم معانی احول آمد

خیالت ز آن کند باوی دو روئی

تو آب روشنی بیرون چشمه

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار ناتمام » شمارهٔ ۱

 

هر کاو ندید روضهٔ فردوس بر زمین

گو بر نگاه خسرو صاحب قران ببین

هم نزهت بهشت بعفو خدایگان

با صحن دلشگای روان پرورش قرین

هم رفعت سپهر، بتائید شهریار

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار ناتمام » شمارهٔ ۲

 

رخ تو روضه بهشت برین

نقشت آب نگارخانه چین

جام جنت نماشدی که نمود

عکس خلد خیال ماء معین

باغ و دریات در نشیب و فراز

[...]

امامی هروی
 
 
۱
۱۴۶۵
۱۴۶۶
۱۴۶۷
۱۴۶۸
۱۴۶۹
۶۴۶۲