سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب نهم » رسیدن آزادچهر بمقصد و طلب کردنِ یهه و احوال با او گفتن
در سخن در ببایدت سفتن
ورنه گنگی به از سخن گفتن
کرد عقلت نصیحتی محکم
که نکو گوی باش یا ابکم
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب نهم » صفت کوهی که نشیمنگاهِ عقاب بود و شرحِ مجلسِ او
وهم ازو افتان و خیزان رفتی، ار رفتی برون
عقل ازو ترسان و لرزان دادی، ار دادی نشان
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب نهم » اتّصال آزادچهره بخدمتِ پادشاه و مکالماتی که میان ایشان رفت
هرچ پوی، خوبت آید همچو بر طاوس پر
هرچ گوئی نغزت آید چون نوا از عندلیب
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب نهم » اتّصال آزادچهره بخدمتِ پادشاه و مکالماتی که میان ایشان رفت
ای که ز انصافِ تو صورتِ منقارِ کبک
صورتِ مقراض شد بر پر و بال عقاب
عقل ندارد شگفت گر شود از عدلِ تو
دانهٔ انجیر رز ، دامِ گلویِ غراب
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب نهم » رجوعِ آزادچهره بخدمتِ شاه و ایرادِ نصایح
روزگارت همه خوش باد که در خدمتِ تو
روزگار و سر و کارم همه خوش میگذرد
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب نهم » داستانِ مردِ باغبان با خسرو
بکاشتند و بخوردیم و کاشتیم و خورند
چو بنگری همه برزیگرانِ یکدگریم
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب نهم » داستانِ مردِ باغبان با خسرو
چو دارد ز هر دانشی آگهی
بماند جهاندار با فرّهی
بدانگه شود تاجِ خسرو بلند
که دانا بود نزدِ او ارجمند
ز هرچ آن بکف کردی از روزگار
[...]
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » این قطعه را منصف در وقت تسلیم کتاب گوید
وزیر عالم عادل ربیب دولت و دین
ایا بطوع فلک طاعت تو ورزیده
هر آنچه بسته ضمیر تو، عقل نگشوده
هر آنچه دوخته رای تو، چرخ ندریده
زبس که درشبشبهتفکندهپرتوصدق
[...]
خواجه نصیرالدین طوسی » اخلاق ناصری » مقالت اول در تهذیب اخلاق » قسم دوم در مقاصد » فصل نهم
داده خویش چرخ بستاند
نقش الله جاودان ماند
امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - در وصف سین
سحرگه در جهان جان بعون مبدع اشیا
مسافت قطع می کردم زلا تا حضرت الا
موالید و طبایع را چنان از هم جد کردم
که بر سطحی مربع شد ز یک نقطه سه خط پیدا
جهانرا مرکزی دیدم محیطش دور پرگاری
[...]
امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - در مدح الغ ترکان
زین عمارت ملک هم در رفعت و هم در صفا
گر تفاخر می کند وقت است بر اوج سماء
مصر جامع گشت ازین جامع سواد برد سیر
مکه کوتا کعبه ی دیگر ببیند در صفا
می کند هر دم بخاک خطه ی کرمان سپهر
[...]
امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در مدح فخر الملک
بفالی سعد و روزی سعد صدر و صاحب دنیا
به پیروزی مصمم کرد عزم حضرت اعلا
سپهر داد، فخر الملک شمس دولت و ملت
که هست ایوان درگاهش پناه گنبد خضرا
وزیر عالم عادل که گاه گوهر افشانی
[...]
امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - در مدح ضیاءالدین علی
ای شکوه نیم ترکت را زفعت بی ریا
تارک نه ترک زنگاری گردون زیر پا
خاک درگاهت که گوئی رفعتست اندر سپهر
صحن دلخواهت که گوئی دانش است اندر صفا
مرتبت را آسمانی قادر است اندر زمین
[...]
امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در مدح فخر الملک
ترک من پوشد ز آتش پرنیان بر روی آب
ماه من بندد ز سنبل سایبان بر آفتاب
سنبل او مهر پرور، مهر او سنبل پناه
آب او در عین آتش، آتش او عین آب
در دل و چشمم ز عکس آب آتش موج او
[...]
امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶ - در مدح نظام الدین
چیست آن دریا که مشک و گوهرش رنگست و آب
مشک اندر سیم خامست و زر اندر مشکناب
هر زمان ابری برآید زو، بر سیمین زمین
انجم مشکین نقاب افشاند از زرین شهاب
گردد اندر چین چو رخ ننماید از مشکین گوهر
[...]
امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - در مدح شمس الدین صاحب دیوان
آنکه بر تخت مکرمت شاهست
شمس دین و دول شهنشاهست
رضی الملک کز دقایق غیب
منهی نوک کلکش آگاهست
آنکه تا روز، روز دولت اوست
[...]
امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - در رثاء فخرالملک
صاحب شرق چو از صدر وزارت برخاست
ای فلک بیش مکن دور که بادی کم و کاست
ای ملوک از در غیرت به جهان در نگرید
که جهان بی نظر صدر جهان چاه بلاست
ای اکابر، زره جور فلک برخیزید
[...]
امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - در مدح شرف الدین مظفر
فکر بکرم چو روی بنماید
هوش ز ارباب عقل برباید
خاصه در مدحت جهان هنر
که ز شکرش؛ شکر همی خاید
شرف الدین مظفر، آنکه سپهر
[...]