عطار » نزهت الاحباب » بخش ۳ - غزل
ای سرو سردار خوبان جهان
الامان از دست عشقت الامان
سخت زارم در فراق روی تو
رحمتی کن بر من ای جان جهان
گر تو جان خواهی روان بخشم ترا
[...]
عطار » نزهت الاحباب » بخش ۴ - بردن صبا نامۀ بلبل پیش گل وعاشق شدن او
پس صبا این بیتها بر لوح دل
نقش کرد و گفت خود را العجل
چون صبا نزدیک گل آمد زراه
دید گل در گلستان همچو ماه
دید گل در گلستان سرفراز
[...]
عطار » نزهت الاحباب » بخش ۵ - غزل
من نمیدانم چه نیکو دلبرم
کز لطیفی در زر و در زیورم
نیستم عاشق چرا هر صبحدم
پیرهن را تا بدامن میدرم
دوست میدارند مردم روی من
[...]
عطار » نزهت الاحباب » بخش ۶ - بردن صبا نامۀ گل به پیش بلبل و نیاز بلبل بحضرت گل
چون صبا بشنید آن گفتار او
کرد تحسین بر چنان اشعار او
گفت ای گل راست گفتی این سخن
هست گفتار تو چون در عدن
شد منور از تو باغ و بوستان
[...]
عطار » نزهت الاحباب » بخش ۷ - آمدن قمری نزد بلبل و غمازی او از گل
پیش از آن دم کاید ازمحبوب ذوق
قمری آمد با دل مدروح و شوق
گفت از گل غیبت بسیار او
داشت صد انواع درد کار او
کرد غمّازی بلبل هر زمان
[...]
عطار » نزهت الاحباب » بخش ۸ - نومیدی بلبل از گل و رفتن او از باغ به بیوفائی گل
گفت بلبل من دگر نایم بباغ
زانکه دارم دل ز جور او بداغ
بیوفائی پیشه دارد آن صنم
لاجرم از دور بانگی میزنم
گر بدانی سازگاری میکند
[...]
عطار » نزهت الاحباب » بخش ۹ - غزل
ای چون من صد بنده و چاکر ترا
تا بکی باشم چنین غم خور ترا
من چنین دور از وصال روی تو
باغبان شب تا سحر در بر ترا
ای مسلمان بر من مسکین ببخش
[...]
عطار » نزهت الاحباب » بخش ۱۰ - ندامت گل از استعفاء خود و بخشیدن بزاری بلبل
نرم شد در عشق بلبل خاطرش
شفقتی بنمود طبع ماهرش
گل بخنده گفت با باد صبا
ای ندیم من چه فرمائی مرا
چون صبا بشنید کردش آفرین
[...]
عطار » نزهت الاحباب » بخش ۱۱ - غزل
ای پر آتش داشته پیوسته دل
هر شکایت کان ز ما داری بهل
بار عشق روی ما برجان منه
تا نگردی در غم هجران خجل
چشم راهی میکشم زوتر بیا
[...]
عطار » نزهت الاحباب » بخش ۱۲ - ادامه
چون بخوانی این غزل با او بگوی
انتظارت میکشم زوتر بپوی
تا بخواهم عذر تو یکبارگی
زانکه از ما دیدهٔ آوارگی
هیچ اندیشه مکن از دشمنان
[...]
عطار » نزهت الاحباب » بخش ۱۳ - آوردن باد صبا مژدۀ بلبل از گل و بر سر پیمان آمدن او
گفت با بلبل که شادی کن کنون
زانکه دولت مر ترا شد رهنمون
چون بسی گفتیم از دستان تو
گل بیامد بر سر پیمان تو
بعد ازین شکرانه میباید مرا
[...]
عطار » نزهت الاحباب » بخش ۱۴ - پشیمان شدن بلبل از عمر ضایع و در غفلت گذراندن
گفت بلبل و ای ازین جان باختن
خویش را اندر بلا انداختن
ای گل نوخاسته باری بیا
تا به بینی حال مسکین مرا
تا به بینی حال این بیچاره را
[...]
عطار » نزهت الاحباب » بخش ۱۵ - شکایت گل از بلبل به پیش باد صبا و عشق او بغیر
باز برگفتار بلبل شد نسیم
همچو شبنم باز بر گل شد نسیم
گل صبا را گفت بلبل بیوفاست
پیش ما آوردنش عین خطاست
مدتی با ارغوان میباخت عشق
[...]
عطار » نزهت الاحباب » بخش ۱۶ - آوردن باد صبا بلبل را به نزد گل و وصال ایشان با هم
هر دو با هم آمدند تا گلستان
رفت و او را برد نزد دلستان
چون جمال گل بدید آن مستمند
از زبان خویشتن برداشت بند
در مدیح گل بصوت دل ربا
[...]
عطار » نزهت الاحباب » بخش ۱۷ - آمدن باغبان در بوستان و چیدن گلها و نومید شدن بلبل
هر گلی کان بود بر شاخی بچید
بلبل بیچاره کان حالت بدید
در معنی از زبان عشق سفت
این غزل بر سرگذشت خویش گفت
عطار » نزهت الاحباب » بخش ۱۸ - غزل
سالها بودم ز عشق گل بدرد
با دو چشم پر زخون و روی زرد
خوش وصالی بُد رخ این باغبان
تا چه آمد بر سرش از گرم و سرد
برد محبوب مرا از گلستان
[...]
عطار » نزهت الاحباب » بخش ۱۹ - غزل
هی که را رنگی بود بی کر و فر
بیشکی هر کس برو دارد نظر
و آن کس را کاتشی در جان بود
آتشش در جان چه باشد کارگر
ترک چشمی هر کرا زد ناوکی
[...]
عطار » نزهت الاحباب » بخش ۲۰ - نالیدن بلبل در فراق گل
بلبل از باد صبا در بوستان
نوحه میکردند بهر دوستان
مدتی فریاد و زاری در چمن
کرد بلبل پیش نسرین و سمن
کار دنیا این چنین است ای پسر
[...]
عطار » نزهت الاحباب » بخش ۲۱ - حکایت
آن شنیدی گفت پیری با پسر
کای پسر از کاردنیا الحذر
خدمت یزدان خود کن روز و شب
تا شود از خار تو پیدا رطب
آینهٔ جان را مصفا کن بذکر
[...]
عطار » نزهت الاحباب » بخش ۲۲ - در مناجات و ختم کتاب
یا الهی رحمت آور از کرم
جمله را از لطف گردان محترم
فیض بخش از فضل بر عطار خویش
تا بگوید خاطرش اسرار خویش
گر ندارد طاعتی ای ذوالجلال
[...]