×
ملکالشعرا بهار » منظومهها » آیینۀ عبرت » بخش اول - از کیومرث تا سربداران
اردوان پهلوی شاهنشه ایران ز ری
سوی پاپک نامه کرد و خواست برنا را ز وی
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲ - گفتار دوم در خلقت جهان
قوهای هست فوق جمله قوی
منقسم در تمامت اشیا
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳ - در مذمت مخدرات و مسکرات
کنی -ار بگذری ازاین پستی -
ای بسا عیش و ای بسا مستی
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۰ - حکایت حاج واعظ قزوینی
هم درین حین کسی رسید از پی
بانگ زد بر رفیق خویش که هی
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۷ - خواب دیدن بهار سنائی را
منش نشناسم از توقف ری
مر مرا لیک میشناسد وی
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۳ - در وظیفهشناسی
زان که یک همنشین باتقوی
به ز سیصد مرید بیمعنی
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۸ - حکایت محمود غزنوی
شد چو محمود غزنوی سوی ری
مردم ری شدند تابع وی
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۸ - حکایت محمود غزنوی
آنچه محمود غزنوی در ری
کرد بیداد و گفته شد در وی
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۲ - در شکایت از خالق
هفت مه زین عزیمتم شده طی
خانهام بیاجاره ماند به ری
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۴ - آخر سال
میرسد نامهٔ وکیل از ری
که بود بینتیجه کوشش وی