رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۲ - عطار نیشابوری رَوَّحَ اللّهُ رَوْحَهُ
به داروخانه پانصد شخص بودند
که در هر روز نبضم مینمودند
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۳ - افضل کاشی نَوَّر اللّه مَرقده
ناکرده دمی آنچه ترا فرمودند
خواهی که چنان شوی که مردان بودند
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۳ - افضل کاشی نَوَّر اللّه مَرقده
تو راه نرفتهای از آن ننمودند
ورنه که زد این در که درش نگشودند
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۸۱ - نورالانوار
پس اسماء جمله انوار وجودند
که از ذاتش هر آن یک در نمودند
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواریها » شمارهٔ ۲۷ - باغ کربلا
در آخر دست بی رحمی گشودند
چگویم تیر بارانش نمودند
صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۳۳ - مسمط غرا در شرح حدیث کساء
بعد از تو ز حق تو رعایت ننمودند
مردان مرا طعمه شمشیر نمودند
اموال مرا دست به تاراج گشودند
معجر ز سر زینب و کلثوم ربودند
صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۲ - حمایت در فریب دنیا
به ساعت دست غارت میگشودند
تو را از دامن من میربودند
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
ولی غیب و سلطان شهودند
بظلمات عدم نور وجودند
ایرج میرزا » مثنویها » شمارهٔ ۱۰ - شاعر این بیت ها را گِرداگِردِ تصویرِ خویش نوشته است
نیاکان تو را هم این دو بودند
که روز و شب پرستاری نمودند
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۰ - سی لحن موسیقی
نهم را «سبزه در سبزه» ستودند
دهم را نام «سروستان» فزودند
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۶ - تنبلی عاقبتش حمالی است
هر دو همبازی و همقد بودند
راه یک مدرسه میپیمودند
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱ - گفتار نخست در عظمت ذات باریتعالی و نقص ادراک بشر
اندرین عرصه مردمی بودند
ره کشف و شهود پیمودند
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴ - گفتار سوم سبب نظم کتاب
بیاجازت ورود فرمودند
(این چه حرفست؟) میهمان بودند!
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۹۸ - عمر گل
از آن دفتر که نام ما زدودند
شما را صفحهٔ دیگر گشودند
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۳ - گل و شبنم
اگر بر چهرهام تابی فزودند
بدین تردستی از دستم ربودند